معنی ستیزگری - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با ستیزگری
ستیزگاری
- ستیزگاری
- عمل ستیزگار و ستیزگر: اپرویز از آنجا که ستیزگاری و بدخویی اورا بود نبشت که... (فارسنامۀ ابن البلخی ص 105)
لغت نامه دهخدا
ستیزگی
- ستیزگی
- لجاجت و خصومت و منازعه و مناقشه. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
ستیزگر
- ستیزگر
- متمرد و سرکش و نزاع جو. (ناظم الاطباء). ستیزگار. ستیزه گار. ستیزکار. ستیزه کار
لغت نامه دهخدا