نام رودی واقع در شمال خراسان که از غرب به شرق در منطقه ای کوهستانی در شهرستان درگز جاری است و دهستان درونگر و آبادیهای اطراف محمدآباد را مشروب کند و حدود 20 کیلومتری شرق محمدآباد از مرز ایران و ترکمنستان شوروی خارج می شود. ایستگاه آب شناسی آن در مهرماه 1329 در آبادی سنگ سوراخ از دهستان درونگر واقع در 42 کیلومتری شمال غربی محمدآباد تأسیس شده است. و مختصات جغرافیایی آن 58 درجه و 45 دقیقه طول شرقی و 37 درجه و 36 دقیقه عرض شمالی است. طول رود تا ایستگاه آبشناسی 80 کیلومتر است و حوزۀ آبریز آن 1009 کیلومتر مربع و مقدار متوسط آب آن 1/10مترمکعب در ثانیه است. (از دائره المعارف فارسی)
نام رودی واقع در شمال خراسان که از غرب به شرق در منطقه ای کوهستانی در شهرستان درگز جاری است و دهستان درونگر و آبادیهای اطراف محمدآباد را مشروب کند و حدود 20 کیلومتری شرق محمدآباد از مرز ایران و ترکمنستان شوروی خارج می شود. ایستگاه آب شناسی آن در مهرماه 1329 در آبادی سنگ سوراخ از دهستان درونگر واقع در 42 کیلومتری شمال غربی محمدآباد تأسیس شده است. و مختصات جغرافیایی آن 58 درجه و 45 دقیقه طول شرقی و 37 درجه و 36 دقیقه عرض شمالی است. طول رود تا ایستگاه آبشناسی 80 کیلومتر است و حوزۀ آبریز آن 1009 کیلومتر مربع و مقدار متوسط آب آن 1/10مترمکعب در ثانیه است. (از دائره المعارف فارسی)
دهی است از دهستان قنقری بالا (علیا) بخش بوانات و سرچهان، شهرستان آباده، واقع در 60هزارگزی شمال باختر سوریان. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی است از دهستان قنقری بالا (علیا) بخش بوانات و سرچهان، شهرستان آباده، واقع در 60هزارگزی شمال باختر سوریان. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
بختیاری و بهره مندی و فیروزمندی و نیکبختی و کامیابی. (ناظم الاطباء) ، گردش و چرخش: حکم تو به رقص رقص خورشید انگیخته سایه های جانور صنع تو به دوردور گردون آمیخته رنگهای دلبر. ناصرخسرو
بختیاری و بهره مندی و فیروزمندی و نیکبختی و کامیابی. (ناظم الاطباء) ، گردش و چرخش: حکم تو به رقص رقص خورشید انگیخته سایه های جانور صنع تو به دوردور گردون آمیخته رنگهای دلبر. ناصرخسرو
سخت دور. بسیار دور. (یادداشت مؤلف) : تو قیاس از خویش می گیری ولیک دوردور افتاده ای بنگر تو نیک. مولوی. غرب، دوردور شدن. (منتهی الارب). - دوردور راه رفتن، دورادور رفتن. کنایه است از خود را کنار و بیگانه داشتن. (لغت محلی شوشتر)
سخت دور. بسیار دور. (یادداشت مؤلف) : تو قیاس از خویش می گیری ولیک دوردور افتاده ای بنگر تو نیک. مولوی. غرب، دوردور شدن. (منتهی الارب). - دوردور راه رفتن، دورادور رفتن. کنایه است از خود را کنار و بیگانه داشتن. (لغت محلی شوشتر)
دورگرد. (آنندراج). که در مسافتی دور سیر و گردش کند: غیرت غیر از قدرش دورسیر پاک چو امکان تغیر چو غیر. امیرخسرو دهلوی (از آنندراج). و رجوع به دورگرد شود
دورگرد. (آنندراج). که در مسافتی دور سیر و گردش کند: غیرت غیر از قدرش دورسیر پاک چو امکان تغیر چو غیر. امیرخسرو دهلوی (از آنندراج). و رجوع به دورگرد شود
عالم گیر. (ناظم الاطباء). تسخیرکننده آفاق. (غیاث). کسی که در زمان خود همان کس والی باشد و بس و معنی ترکیبی آن تسخیرکننده آفاق است. (از آنندراج) : من آن دورگیرم که دارای گرد ز من جا همی برد و جان هم نبرد. نظامی (از آنندراج). اگر خواندشان داور دورگیر به رفتن نگشتند فرمان پذیر. نظامی. که تا دور باشد قوامش پذیر تو بادی جهان داور دورگیر. نظامی. پذیرای پند دبیران شدند که از جملۀ دورگیران شدند. نظامی. ، پادشاه. (از ناظم الاطباء). پادشاه هفت اقلیم. (غیاث) ، باده نوش. (از ناظم الاطباء). گیرندۀ شراب که به دور در آورند. کنایه است از شراب خوار. (آنندراج)
عالم گیر. (ناظم الاطباء). تسخیرکننده آفاق. (غیاث). کسی که در زمان خود همان کس والی باشد و بس و معنی ترکیبی آن تسخیرکننده آفاق است. (از آنندراج) : من آن دورگیرم که دارای گرد ز من جا همی برد و جان هم نبرد. نظامی (از آنندراج). اگر خواندشان داور دورگیر به رفتن نگشتند فرمان پذیر. نظامی. که تا دور باشد قوامش پذیر تو بادی جهان داور دورگیر. نظامی. پذیرای پند دبیران شدند که از جملۀ دورگیران شدند. نظامی. ، پادشاه. (از ناظم الاطباء). پادشاه هفت اقلیم. (غیاث) ، باده نوش. (از ناظم الاطباء). گیرندۀ شراب که به دور در آورند. کنایه است از شراب خوار. (آنندراج)
نام یکی از دهستانهای چهارگانه بخش نوخندان شهرستان درگز، استان نهم (خراسان) است. این دهستان از 16 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده است و مجموع نفوس آن 3710 تن و مرکز دهستان قریۀ محمد تقی بک است با 584 تن جمعیت. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
نام یکی از دهستانهای چهارگانه بخش نوخندان شهرستان درگز، استان نهم (خراسان) است. این دهستان از 16 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده است و مجموع نفوس آن 3710 تن و مرکز دهستان قریۀ محمد تقی بک است با 584 تن جمعیت. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دارای دولون. صاحب رنگی با رنگ دیگر: چای دورنگه در تداول کودکان، استکان چای که در نیم زیرین آن آب گرم قند در آن حل شده ریخته باشند و در نیمۀ بالایی چای تلخ و چون چای بسبب غلظت آب قند با آن درنمی آمیزد درنتیجه چای بطور مجزی دورنگ سفید و قهوه ای می یابد. (یادداشت مؤلف). رجوع به دورنگ شود
دارای دولون. صاحب رنگی با رنگ دیگر: چای دورنگه در تداول کودکان، استکان چای که در نیم زیرین آن آب گرم قند در آن حل شده ریخته باشند و در نیمۀ بالایی چای تلخ و چون چای بسبب غلظت آب قند با آن درنمی آمیزد درنتیجه چای بطور مجزی دورنگ سفید و قهوه ای می یابد. (یادداشت مؤلف). رجوع به دورنگ شود