عالم گیر. (ناظم الاطباء). تسخیرکننده آفاق. (غیاث). کسی که در زمان خود همان کس والی باشد و بس و معنی ترکیبی آن تسخیرکننده آفاق است. (از آنندراج) : من آن دورگیرم که دارای گرد ز من جا همی برد و جان هم نبرد. نظامی (از آنندراج). اگر خواندشان داور دورگیر به رفتن نگشتند فرمان پذیر. نظامی. که تا دور باشد قوامش پذیر تو بادی جهان داور دورگیر. نظامی. پذیرای پند دبیران شدند که از جملۀ دورگیران شدند. نظامی. ، پادشاه. (از ناظم الاطباء). پادشاه هفت اقلیم. (غیاث) ، باده نوش. (از ناظم الاطباء). گیرندۀ شراب که به دور در آورند. کنایه است از شراب خوار. (آنندراج)