جدول جو
جدول جو

معنی دورنما

دورنما((نَ))
پرده نقاشی یا عکس که منظره ای دور رانشان دهد، منظره، چشم انداز
تصویری از دورنما
تصویر دورنما
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با دورنما

دورنما

دورنما
منظره، منظره ای که از آنجا یا آن محل یا آن چیز که از دور بینند
دورنما
فرهنگ لغت هوشیار

دورنما

دورنما
عکس یا پردۀ نقاشی که منظرۀ دور را نشان بدهد مانند کنارۀ آسمان یا کنارۀ دریا یا کوهسار و سبزه زار، چشم انداز، منظرۀ باصفا در بیابان و کوهسار
فرهنگ فارسی عمید

دور نما

دور نما
پرده نقاشی یا عکسی که منظره ای دور را نشان دهد، منظره چشم انداز
دور نما
فرهنگ لغت هوشیار

رو نما

رو نما
پول یا هدیه ای که به هنگام دیدن روی عروس یا نوزاد دهند
رو نما
فرهنگ لغت هوشیار