معنی دوروبر
دوروبر
گرداگرد
تصویر دوروبر
فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با دوروبر
دوروبر
دوروبر
اطراف، پیرامون، جوانب، حواشی، حوالی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
دوربر
دوربر
پیرامون، خالی
فرهنگ لغت هوشیار
دوربر
دوربر
دوروبر. حول. پیرامون. حوالی. (یادداشت مؤلف). رجوع به دور و برشود
لغت نامه دهخدا
دور و بر
دور و بر
حول و حوش
فرهنگ واژه فارسی سره
دوروئی
دوروئی
تزویر، دورنگی
فرهنگ لغت هوشیار
دورگیر
دورگیر
تسخیر کننده آفاق
فرهنگ لغت هوشیار
دور و بر
دور و بر
اطراف، حوالی: (نگاهی به دور و بر خود کرد)
فرهنگ لغت هوشیار
جوربور
جوربور
تذرو قرقاول
فرهنگ لغت هوشیار
داروگر
داروگر
داروساز داروفروش
فرهنگ لغت هوشیار