- دستگردان
- عمل دست به دست گرداندن، چیزی که بعاریت گیرند
معنی دستگردان - جستجوی لغت در جدول جو
- دستگردان ((دَ. گَ))
- چیزی که به عاریت گیرند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عمل دست به دست کردن و دست به دست گرداندن، کنایه از چیزی از کسی به عاریت گرفتن و پس دادن
مزدی که پیش از کار کردن بمزدور دهند، شاگردانه، مژدگانی
مغلوب زتون
اصطبل
سراسیمه، حیران، پریشان
جای ستوران، ستورجای، اسطبل
مزدی که پیش از کار کردن به مزدور بدهند،
شاگردانه، انعام و پولی که علاوه بر اجرت به شاگرد داده می شود، درستاران، بغیاز، برمغاز، میلاویه، فغیازبرای مثال بستی قصب اندر سر ای دوست به مشتی زر / سه بوسه بده ما را ای دوست به دستاران (عسجدی - ۵۱)
شاگردانه، انعام و پولی که علاوه بر اجرت به شاگرد داده می شود، درستاران، بغیاز، برمغاز، میلاویه، فغیاز
گم گشته، آواره، در به در، بی خانمان، سرگشته، حیران، گیج، واله، مستهام، هامی، کالیو، خلاوه، پکر، آسیون، کالیوه رنگ، گیج و گنگ، کالیوه، گیج و ویج، آسمند
Errant, Wanderer, Wandering
заблудший , странник , блуждающий , спотыкаясь
umherirrend, Wanderer, wandernd, stolpernd
заблукалий , мандрівник , блукаючий , спотикаючись
błądzący, wędrowiec, potykając się
漂泊的 , 流浪者 , 跌跌撞撞地
errante, vagabundo, de maneira tropeçando
errante, vagabondo, inciampando
errante, vagabundo, de manera tropieza
errant, vagabond, de manière trébuchante
zwervend, zwerver, struikelend
भटकता हुआ , भटकने वाला , भटकते हुए , ठोकर खाते हुए
tersesat, pengembara, mengembara, dengan tersandung
ضائعٌ , تائهٌ , تائها , بشكلٍ يتسارع
헤매는 , 방랑자 , 방황하는 , 넘어지면서
תועה , נוֹדֵד , בצורה מת stumbling
彷徨う , 放浪者 , 放浪する , つまずいて
kaybolan, gezgin, dolaşan, tökezleyerek
potayapo, mzungu, hutembea, kwa kuteleza
หลงทาง , คนพเนจร , เร่ร่อน , สะดุด
পথভ্রষ্ট , ভবঘুরে , ভ্রমণকারী , আছাড় খেতে খেতে
سرگردان , آوارہ گرد , ٹھوکر کھاتے ہوئے