ترجمه سرگردان به هندی - دیکشنری فارسی به هندی
معنی سرگردان
- سرگردان
- भटकता हुआ , भटकने वाला , भटकते हुए , ठोकर खाते हुए
تصویر سرگردان
دیکشنری فارسی به هندی
واژههای مرتبط با سرگردان
سرگردان
- سرگردان
- گم گشته، آواره، در به در، بی خانمان، سَرگَشتِه، حِیران، گیج، والِهْ، مُستَهام، هامی، کالیوْ، خَلاوِه، پَکَر، آسیون، کالیوِه رَنگ، گیج و گُنگ، کالیوِه، گیج و ویج، آسمَند
فرهنگ فارسی عمید