ترجمه سرگردان به پرتغالی - دیکشنری فارسی به پرتغالی
واژههای مرتبط با سرگردان
سرگردان
- سرگردان
- گم گشته، آواره، در به در، بی خانمان، سَرگَشتِه، حِیران، گیج، والِهْ، مُستَهام، هامی، کالیوْ، خَلاوِه، پَکَر، آسیون، کالیوِه رَنگ، گیج و گُنگ، کالیوِه، گیج و ویج، آسمَند
فرهنگ فارسی عمید