جدول جو
جدول جو

معنی دست گردان

دست گردان
عمل دست به دست کردن و دست به دست گرداندن، کنایه از چیزی از کسی به عاریت گرفتن و پس دادن
تصویری از دست گردان
تصویر دست گردان
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با دست گردان

دستگردان

دستگردان
نام یکی از دهستانهای بخش طبس شهرستان فردوس است که در شمال طبس واقع و حدود آن بشرح زیر است: از خاور به دهستان اصفهک، از باختر به کویر لوت، شمال به دهستان کریت و یخاب و از جنوب به دهستان ده محمد. آب آن از قنوات تأمین می شود. این دهستان از 25 آبادی تشکیل شده و در حدود 4382 تن جمعیت دارد. بزرگترین ده آن میان آباد است با 239 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

دست گرفتن

دست گرفتن
بریدن دست، منع کردن باز داشتن از کاری، مدد کردن یاری کردن، مسخره کردن استهزاء نمودن
فرهنگ لغت هوشیار

راست گردان

راست گردان
گردنده به طرف راست، مایل به راست، متمایل به طرف راست
راست گردان
فرهنگ فارسی عمید