جدول جو
جدول جو

معنی درزم - جستجوی لغت در جدول جو

درزم
(دَ رَ زَ)
دهی است از دهستان روضه چای بخش حومه شهرستان ارومیه واقع در 10 هزارگزی شمال باختری ارومیه و یک هزارگزی شمال راه ارابه رو ارومیه به موانا، با 150 تن سکنه. آب آن از رودخانه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گرزم
تصویر گرزم
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوانی ایرانی در زمان گشتاسپ پادشاه کیانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از برزم
تصویر برزم
ناز، کرشمه
فرهنگ فارسی عمید
نمایش یا داستانی که به حوادث زندگی نزدیک باشد و مطالب غم انگیز و خنده دار هر دو در آن وجود داشته باشد، کنایه از ناراحت کننده و غم انگیز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درهم
تصویر درهم
پول نقد، سکه، سکۀ نقره، واحد پول کشور امارات متحدۀ عربی، واحد پول از اوایل اسلام تا دورۀ مغول،
واحد اندازه گیری وزن با مقدارهای متفاوت،
درهم شرعی: مسکوک نقره با وزنی قریب چهار نخود
درهم بغلی: مسکوک نقره با وزنی قریب چهار نخود، درهم شرعی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درزی
تصویر درزی
کسی که برای مردم لباس می دوزد، خیاط، جامه دوز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دردم
تصویر دردم
در حال، فی الحال، فوری، فوراً، بی درنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درهم
تصویر درهم
مخلوط، آمیخته، آشفته، شوریده
درهم برهم: درهم و برهم، درهم ریخته، آشفته، شوریده، مشوش، نامنظم
درهم شدن: مخلوط شدن، آمیخته شدن، آشفته شدن، کنایه از افسرده شدن
درهم کردن: مخلوط کردن، آمیخته کردن
درهم کشیدن: به هم کشیدن، ترنجیده ساختن
روی درهم کشیدن: چین بر چهره و ابرو افکندن، رو ترش کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درزن
تصویر درزن
سوزن که با آن چیزی بدوزند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ورزم
تصویر ورزم
آتش، آنچه از سوختن چوب یا زغال یا چیز دیگر به وجود می آید و دارای روشنی و حرارت است، نار، انیسه، وراغ، برزین، تش، اخگر، آذر، مخ
شعلۀ آتش
گرمی آتش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درغم
تصویر درغم
از الحان قدیم ایرانی، برای مثال چنان مستغرقم در غم که مطرب / اگر در غم سراید غم فزاید (ابوسلیک - شاعران بی دیوان - ۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درزه
تصویر درزه
شکاف، چاک، شکاف باریک، بخشی از شکاف جامه که دوخته باشند
پشته و تودۀ چیزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دریم
تصویر دریم
خوش اندام خوشگوشت: پسر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آرزم
تصویر آرزم
جنگ، کارزار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرزم
تصویر قرزم
قلزم بنگرید به قلزم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دروم
تصویر دروم
شبرو، بد رفتار زن
فرهنگ لغت هوشیار
نمایشنامه و داستانی که موضوع آن غم انگیز و شادی بخش باشد زشت رفتار، قبیح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دردم
تصویر دردم
فی الفور، فوراً، در ساعت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درهم
تصویر درهم
سکه قدیمی معادل یک قران، سکه نقره، پول قدیمی پریشان، بهم آمیخته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درزه
تصویر درزه
پارسی تازی گشته درزی دوزنده، جولاهه فرومایه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جرزم
تصویر جرزم
نان خشک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورزم
تصویر ورزم
شعله آتش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درزی
تصویر درزی
پارسی تازی گشته درزی دوزنده دوزنده لباس خیاط
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درعم
تصویر درعم
بد زبان هیچکاره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آرزم
تصویر آرزم
((رَ))
رزم، جنگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از درهم
تصویر درهم
((دِ هَ))
مسکوک نقره، جمع دراهم، واحد وزن، برابر با 48 جو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از درغم
تصویر درغم
((دَ غَ))
نام نوایی از آهنگ های موسیقی قدیم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از درزی
تصویر درزی
((دَ رْ))
خیاط
فرهنگ فارسی معین
تصویری از درزه
تصویر درزه
درژه، توده علف، پشته خار و خاشاک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از درزه
تصویر درزه
((دَ زِ یا زَ))
چاک دوخته. (پارچه)، درز، دختر خردسال
فرهنگ فارسی معین
تصویری از درزن
تصویر درزن
((دَ رْ زَ))
سوزن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ورزم
تصویر ورزم
((وَ رَ))
آتش، نار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از درام
تصویر درام
((دِ))
نمایشنامه، نمایشنامه ای که در آن همه گونه رویدادی وجود دارد، چه غم انگیز، چه شادی آور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از درهم
تصویر درهم
مختلف، متفرقه، مختلط، مخلوط، بی ترتیب
فرهنگ واژه فارسی سره
نخ و سوزن
فرهنگ گویش مازندرانی