دهی است از دهستان رمشک بخش کهنوج شهرستان جیرفت واقع در 134 هزارگزی جنوب خاوری کهنوج و سر راه رمشک به کهنوج، با 100 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. مزرعۀ کنار گاوان جزء این ده است، و ساکنان آن از طایفۀ کامرانی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
درژه. توده و پشتۀ علف و خار و خاشاک. (برهان). تودۀ خاک و خاشاک و ریگ. (آنندراج). بسته. دسته: ’اضغاث’ جماعت ’ضغث’ بوده و ضغث درزه بود یاچیزی بود که بکار نیاید چون چوبهای باریک سخت باریک با آن قلماشهائی که بر سر آیند یا چون چیزهائی که کس را بکار نیاید چون از آن درزه بندند یا دسته بندند، آن را ضغث خوانند آن دسته و آن درزه را. (ترجمه طبری بلعمی). گفت آن صندوق بیار چون بیاورد درزه های نامه بیرون گرفت و پیش وی افکند گفت نگاه کن از همه کس به من نامه هاست که فرستاده اند یکی شیخ زکی و یکی شیخ... و این همه القاب است نه اسم. (کشف المحجوب). چو پشته پشته در او درزه های خار و خسک چو پاره پاره در آن خامه های ریگ روان. انوری (از آنندراج). او (عوج بن عنق) از دشت می آمد و درزۀ هیزم بر سر نهاده لایق او. (تفسیر ابوالفتوح رازی ج 2 ص 119) درز. چاک دوخته. (برهان) ، دختر خردسال. (از برهان)