نام نغمه ای باشد از موسیقی که شنیدن آن غم و الم از دل بیرون کند، و معنی ترکیبی آن دراندوه باشد. (برهان). نام پرده ای است از موسیقی که هرچند کسی را غم و اندوه فروگرفته باشد بمجرد شنیدن آن به شادی مبدل گردد. (جهانگیری) : چنان مستغرقم در غم که مطرب اگر درغم سراید غم فزاید. بوسلیک
نام موضعی که آنجا شراب خوب می شود، و شراب درغمی منسوب بدانجاست. (برهان). نام ناحیه و شهری است از اعمال سمرقند و مشتمل بر چند پارچه ده پیوسته از اعمال مایَمُرْغ سمرقند. (از معجم البلدان) (از مراصدالاطلاع) : تا سوی درغم نشاط کرد و خرامید شد در غم بسته بر حوالی درغم. سوزنی. همیشه تا شود از تاب سیر خسرو انجم همیشه تا بود از عکس جام بادۀ درغم. امامی هروی