جدول جو
جدول جو

معنی حَاذِق - جستجوی لغت در جدول جو

حَاذِق
زیرک، زبردست
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

راننده تاکسی، راننده، راننده خودرو
دیکشنری عربی به فارسی
حادثه، تصادف
دیکشنری عربی به فارسی
خفه کننده، گرفتگی
دیکشنری عربی به فارسی
جذب کننده، جذّاب، جاذب
دیکشنری عربی به فارسی
موانع، مانع
دیکشنری عربی به فارسی
صادق، صادقانه، راستگو
دیکشنری عربی به فارسی
اختلاس گر، دزد، دزدانه
دیکشنری عربی به فارسی
پیشینه، سابق، پیشین، پیش دستانه، قبلی
دیکشنری عربی به فارسی
خواهان، جالبه
دیکشنری عربی به فارسی
غرّنده، جیرجیر
دیکشنری عربی به فارسی
مناسب، شایسته، جذّاب، مؤدّب
دیکشنری عربی به فارسی
چسبناک، چسب، چسبنده، چسبان
دیکشنری عربی به فارسی
زننده، نیش زدن، تند، نیشدار
دیکشنری عربی به فارسی
سرایدار، یک نگهبان، نگهبان، نگهبان ساختمان
دیکشنری عربی به فارسی
قاطع، محکم، مصمّم
دیکشنری عربی به فارسی
کینه توز، بداخلاق
دیکشنری عربی به فارسی
باردار، حامله
دیکشنری عربی به فارسی
سوزاننده، گنجه، سوزان، مشعل
دیکشنری عربی به فارسی
پر طمطراق، مجلّل
دیکشنری عربی به فارسی
ماورایی، فراطبیعی
دیکشنری عربی به فارسی
متحیّر، گیج شده، پریشان
دیکشنری عربی به فارسی
آشفته، یک گدا
دیکشنری عربی به فارسی
تلخ، ترش، زهرآگین، اسیدی
دیکشنری عربی به فارسی
قطعی، حیاتی
دیکشنری عربی به فارسی
خواب دیدن، رؤیاپرداز، رویاپرداز
دیکشنری عربی به فارسی
حاکم، فرماندار
دیکشنری عربی به فارسی
برهنه پا، پابرهنه
دیکشنری عربی به فارسی
پر جنب و جوش، کامل، پر حادثه
دیکشنری عربی به فارسی
حفاظت گر، حافظ
دیکشنری عربی به فارسی
همه جا حاضر، حاضر
دیکشنری عربی به فارسی
درست نیست، دروغگو
دیکشنری عربی به فارسی