معنی عَائِق
- عَائِق
- موانع، مانع
واژههای مرتبط با عَائِق
عَائِد
- عَائِد
- گِرِفتار، دَر حالِ بازگَشت، مَحبوس
سَائِق
- سَائِق
- رانَندِه تاکسی، رانَندِه، رانَندِه خودرُو
شَائِق
- شَائِق
- خواهَان، جالِبِه
لَائِق
- لَائِق
- مُناسِب، شایِستِه، جَذّاب، مَؤَدَّب
فَائِق
- فَائِق
- عالی، فُوق العادِه، بَرتَر
بَائِع
- بَائِع
- فُروشَندِه
بَائِس
- بَائِس
- بی روح، بَدبَخت، غَمگین، فَقیر
خَارِق
- خَارِق
- ماوَرایی، فَراطَبیعی
حَائِز
- حَائِز
- دارَندِه