جدول جو
جدول جو

معنی حَائِر - جستجوی لغت در جدول جو

حَائِر
متحیّر، گیج شده، پریشان
دیکشنری عربی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

زیرک، زبردست
دیکشنری عربی به فارسی
سوزاننده، گنجه، سوزان، مشعل
دیکشنری عربی به فارسی
سرایدار، یک نگهبان، نگهبان، نگهبان ساختمان
دیکشنری عربی به فارسی
دائن، طلبکار
دیکشنری عربی به فارسی
پایدار، دائمی، بی وقفه، دیکتاتور، همیشگی
دیکشنری عربی به فارسی
وزوز، پشتکار
دیکشنری عربی به فارسی
حادثه، تصادف
دیکشنری عربی به فارسی
قطعی، حیاتی
دیکشنری عربی به فارسی
خیانت شده، خائن، بی وفا، خیانتکارانه، خیانت آمیز
دیکشنری عربی به فارسی
نگران، ترسیده، ترسان
دیکشنری عربی به فارسی
ناامید، بیهوده
دیکشنری عربی به فارسی
عالی، شگفت انگیز، جالب، شکوهمند
دیکشنری عربی به فارسی
رهبر، پیشگام، ستوان
دیکشنری عربی به فارسی
یادآور، به یاد داشته باشید
دیکشنری عربی به فارسی
قاطع، محکم، مصمّم
دیکشنری عربی به فارسی
حفاظت گر، حافظ
دیکشنری عربی به فارسی
فروشنده
دیکشنری عربی به فارسی
آشفته، یک گدا
دیکشنری عربی به فارسی
همه جا حاضر، حاضر
دیکشنری عربی به فارسی
استبدادی، ناعادلانه
دیکشنری عربی به فارسی
پروازان، پرنده
دیکشنری عربی به فارسی
بازدیدکننده
دیکشنری عربی به فارسی
عمیق، سیب
دیکشنری عربی به فارسی
بی روح، بدبخت، غمگین، فقیر
دیکشنری عربی به فارسی
پر جنب و جوش، کامل، پر حادثه
دیکشنری عربی به فارسی
کینه توز، بداخلاق
دیکشنری عربی به فارسی
باردار، حامله
دیکشنری عربی به فارسی
تلخ، ترش، زهرآگین، اسیدی
دیکشنری عربی به فارسی
خواب دیدن، رؤیاپرداز، رویاپرداز
دیکشنری عربی به فارسی
حاکم، فرماندار
دیکشنری عربی به فارسی
برهنه پا، پابرهنه
دیکشنری عربی به فارسی
سرگردان، گمشده
دیکشنری عربی به فارسی