معنی رَائِد
رَائِد
رهبر، پیشگام، ستوان
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با رَائِد
رَائِع
رَائِع
عالی، شِگِفت اَنگیز، جالِب، شُکوهمَند
دیکشنری عربی به فارسی
رَائِدَ
رَائِدَ
پیشگام شُدَن، پیشگام
دیکشنری عربی به فارسی
عَائِد
عَائِد
گِرِفتار، دَر حالِ بازگَشت، مَحبوس
دیکشنری عربی به فارسی
سَائِد
سَائِد
رایِج، غالِب
دیکشنری عربی به فارسی
زَائِد
زَائِد
قابِلِ حَذف، بِه عَلاوِه، زیادی، اِضافی، فَراوان
دیکشنری عربی به فارسی
قَائِد
قَائِد
فَرماندِه، رَهبَر، مُؤَلِّف، مَحدودکُنَندِه، پیشرو
دیکشنری عربی به فارسی
بَارِد
بَارِد
خُنَک، سَرد
دیکشنری عربی به فارسی
بَائِع
بَائِع
فُروشَندِه
دیکشنری عربی به فارسی
بَائِس
بَائِس
بی روح، بَدبَخت، غَمگین، فَقیر
دیکشنری عربی به فارسی