- توطد
- استوار و پابرجا شدن
معنی توطد - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زایش، زادروز
آهستگی درنگ همدوستی
وعید کردن
گرانسنگی پا بر جایی
میهن یابی، دلبستگی وطن اختیار کردن جای گزیدن
جلب دوستی کردن و طلب محبت او
یگانه شدن، یکتا شدن
نالیدن گله کردن دوست داشتن
گایش زن
پدید آمدن چیزی از چیزی بزادن، زائیده شدن، متولد شدن
استوار شدن
افروخته شدن، شعله ور شدن آتش
تنها و یگانه بودن، یگانه شدن، تنها باقی ماندن
زاییده شدن، کنایه از به وجود آمدن چیزی از چیز دیگر
تاکد، استوار گشتن چیزی یا امری، محکم شدن، استوار شدن
وطن اختیار کردن، شهری را وطن خود قرار دادن، جا گرفتن، خود را برای امری یا پیشامدی آماده کردن و دل بر آن نهادن
وعدۀ بد دادن، بیم دادن، ترساندن، از عاقبت بد ترسانیدن
افروخته شدن آتش، زبانه کشیدن آتش، گر زدن، گر کشیدن، اشتعال، التهاب، ضرام، اضطرام، تلهّب، شعله زدن
درخشان شدن، آتش افروختن
درخشان شدن، آتش افروختن
بالش زیر سر نهادن، چیزی را برای خود بالین ساختن، تکیه کردن
دوستی، محبّت
درختی از تیره گزنه ها که خود دسته ای جداگانه را تشکیل میدهد. گلهایش منفرد الجنس است که گاهی برروی یک پایه هم گلهای نر موجود است و هم گلهای ماده و زمانی گلهای نر و ماده برروی دو پایه قرار دارند. گل آذینش سنبله یی و میوه آن بصورت شفتهای کوچک مرکبی است که پهلوی هم قرار گیرند، میوه درخت مذکور. یا توت سیاه. گونه ای توت که میوه اش قرمزتیره مایل بسیاه است و کاملاشبیه شاه توت است ولی بر خلاف آن میوه اش شیرین و تا حدی لزج است. شاخه های جوان این درخت مانند شاخه های بید مجنون بسوی زمین برمیگردد و شکل چتر زیبایی می یابد توت مجنون. یا توت فرنگی. یا توت مجنون
میوه ای است آب دار و شیرین، ادرار آور و دارای ویتامین های B و C درخت بزرگ با برگ های نسبتاً پهن که به مصرف خوراک کرم ابریشم می رسد، توت
توت، توده