جدول جو
جدول جو

معنی توجد

توجد
(تَ)
شکایت نمودن بی خوابی و جز آن را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). شکایت کردن از امری، یقال: لایتوجد سهر لیله، ای لایشکو ما مسه من مشقه. (از اقرب الموارد) ، اندوهگین شدن. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، دوست داشتن آن زن را: توجد بفلانه، احبها. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا