- تمادی
- یکدیگر را ستودن
معنی تمادی - جستجوی لغت در جدول جو
- تمادی
- مداومت کردن بر کاری، ستیزه کردن، دراز شدن، ممتد شدن، دراز شدن مدت
- تمادی ((تَ))
- طول دادن، به درازا کشیدن، مداومت کردن بر کاری
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مدت دار، طولانی، ویژگی کسی که بر چیزی اصرار و لجاج کند
دراز، هر چیز طولانی کشیده
خاکستری: رنگ
نام دو ماه از ماههای قمری
کوشش بسیار
همدوری، تباهش، دشمنیدن با هم دشمنی ورزیدن دشمن شدن بایکدیگر
خویشتنداری، رها جویی، سر بها دادن
همگمانی
نافرمانی کردن، کاهلی کردن
هم آفرینگویی یکدیگر را ستوددن هم را مدح کردن، ستایش
همدیگر را خواندن
همگی، همه، سرتاسر
همراهی، همروشی با هم راه رفتن با یکدیگر قدم برداشتن
پاره پاره گردانیدن
بهم هدیه دادن
بادیه نشین گردیدن
با هم راه رفتن، با هم قدم برداشتن
برای یکدیگر هدیه فرستادن، به هم هدیه دادن
ماه پنجم و ششم از سال هجری قمری
جماد بودن
جمادی اول: ماه پنجم از سال هجری قمری، جمادی الاول
جمادی ثانی: ماه ششم از سال هجری قمری، جمادی الثانی
جماد بودن
جمادی اول: ماه پنجم از سال هجری قمری، جمادی الاول
جمادی ثانی: ماه ششم از سال هجری قمری، جمادی الثانی
آنچه به رنگ خاکستر است، خاکستری، خاکسترگون
خود را از کسی حفظ کردن، پرهیز نمودن، یک سو شدن
مهیا و آماده شده رسنده، رسا ننده رسنده و اصل، رساننده
تمام، همه، پایان