جدول جو
جدول جو

معنی تعادی

تعادی((تَ))
دشمنی ورزیدن، با هم دویدن، تباه شدن، دور شدن از گروه
تصویری از تعادی
تصویر تعادی
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با تعادی

تعادی

تعادی
همدوری، تباهش، دشمنیدن با هم دشمنی ورزیدن دشمن شدن بایکدیگر
تعادی
فرهنگ لغت هوشیار

تعادی

تعادی
با هم دشمنی کردن، با هم دشمن شدن، با هم در دویدن مسابقه گذاشتن
تعادی
فرهنگ فارسی عمید

تعامی

تعامی
کور نمایی خود را به کوری زدن، خود کوری خود را کور کردن خود را بکوری زدن کوری نمودن
فرهنگ لغت هوشیار