معنی تهادی - فرهنگ فارسی عمید
معنی تهادی
- تهادی
- برای یکدیگر هدیه فرستادن، به هم هدیه دادن
تصویر تهادی
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با تهادی
تهادی
- تهادی
- یکدیگر را هدیه دادن. الحدیث: تهادوا تحابوا. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از اقرب الموارد). هدیه با هم فرستادن. (غیاث اللغات) ، نرم رفتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). خرامان رفتن زن و آهسته رفتن از ناتوانی یا از مستی. (آنندراج) ، خمیدن در رفتار. یقال: تهادت المراه، ای تمایلت فی مشیتها. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، بدو تن رفتن. (منتهی الارب). بدو تن تکیه کرده راه رفتن. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تعادی
- تعادی
- همدوری، تباهش، دشمنیدن با هم دشمنی ورزیدن دشمن شدن بایکدیگر
فرهنگ لغت هوشیار