معنی تمامی - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با تمامی
تمامی
- تمامی
- لیل تمامی، بالتوصیف بمعنی لیل التمام است. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به تمام شود
لغت نامه دهخدا
حمامی
- حمامی
- گرمابان گرمابه دار گرمابه دار گرمابه بان، حقوقی که گرمابه دار ده و قریه را دهند
فرهنگ لغت هوشیار
تعامی
- تعامی
- کور نمایی خود را به کوری زدن، خود کوری خود را کور کردن خود را بکوری زدن کوری نمودن
فرهنگ لغت هوشیار