جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با متمادی

متمادی

متمادی
مدت دار، طولانی، ویژگی کسی که بر چیزی اصرار و لجاج کند
متمادی
فرهنگ فارسی عمید

متمادی

متمادی
دراز. (آنندراج) (غیاث). هر چیز دراز و طولانی. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). کشیده. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مدت متمادی، مدت دراز و زمان بسیار. (ناظم الاطباء) ، ستیهنده در چیزی. (آنندراج) (از منتهی الارب). ستیزنده و خصومت کننده، کسی که الحاح واصرار در کاری میکند و مداومت بر آن مینماید. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به تمادی شود
لغت نامه دهخدا

متفادی

متفادی
سر بها دهنده، دوری گزیننده فدا (سربها) برای هم دهنده
متفادی
فرهنگ لغت هوشیار

متمادیه

متمادیه
متمادیه در فارسی مونث متمادی: دیر باز دیرند مونث متمادی: ادوار متمادیه
فرهنگ لغت هوشیار