- تفیده
- تافته گرم شده داغ گشته
معنی تفیده - جستجوی لغت در جدول جو
- تفیده
- گرم شده، داغ شده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بالش کوچکی که خمیر نان را بر بالای آن گستراند و بر تنور بندند
تر شده خیس شده
خونبها دادن برای خلاص خود وجه یا مالی دادن فدیه دادن
گرم شده داغ شده
بغایت گرم شده تفتیده
تافتن گرم شدن داغ گشتن
لاغر و ضعیف
بافته منسوج، پرده عکنبوت تار عنکبوت
پف کرده
ماده پروتیدی لزج آب رنگ حول زرده تخم مرغ که براثر حرارت منعقد و سفید رنگ میشود
ازهم بازشده، شکافته، ترکیده، برای مثال کفیدش دل از غم چو آن کفته نار / کفیده شود سنگ تیمارخوار (رودکی - ۵۴۲)
بافته شده، تفته، تفنه، تنته، تنسته، تینه، تنه
داغ شدن و گداختن از تف آتش یا آفتاب، تافتن، تفتن، تابیدن، تفسیدن، گرم شدن
افتاده
شکافته شده ترکیده: (کفیدش دل از غم چو آن کفته ناز کفیده شود سنگ تیمار خوار)، (رودکی) یا نار کفیده. انار شکافته و واشده: شکل پروین است یا نار کفیده بر درخت ک رنگ گردو نست یا آب روان در آبدان ک (ازرقی)
مونث مفید
((س یا سَ دِ یا دَ))
فرهنگ فارسی معین
ماده پروتئیدی لزج آب مانند حول زرده تخم که بر اثر حرارت منع قد و سفید رنگ می شود، اسپیده
مادۀ لزج و بی رنگ که میان تخم مرغ در اطراف زرده جا دارد و با پخته شدن تخم مرغ سفت و سفید رنگ می شود، سپیده
بالشتکی که خمیر نان را روی آن پهن و نازک می کنند و به تنور می زنند، بالشتک
تر شده، خیس شده
گرم شده، گداخته
گداخته، گرم شده
لاغر، باریک، ضعیف