جدول جو
جدول جو

معنی سفیده

سفیده
مادۀ لزج و بی رنگ که میان تخم مرغ در اطراف زرده جا دارد و با پخته شدن تخم مرغ سفت و سفید رنگ می شود، سپیده
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سفیده

سفیده

سفیده
ماده پروتیدی لزج آب رنگ حول زرده تخم مرغ که براثر حرارت منعقد و سفید رنگ میشود
فرهنگ لغت هوشیار

سفیده

سفیده
ماده پروتئیدی لزج آب مانند حول زرده تخم که بر اثر حرارت منع قد و سفید رنگ می شود، اسپیده
فرهنگ فارسی معین

سفیده

سفیده
اسفیداج. آن خاکستر سرب و نیز ارزیز باشد که در طب بکار است. (از بحر الجواهر) ، سپیدۀ تخم. مقابل زردۀ تخم مرغ، روشنایی صبح. فجر. سپیدۀ صبح:
سفیده چو پیدا شد از چرخ پیر
چو سیماب شد روی دریای قیر.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

رفیده

رفیده
بالش کوچکی که خمیر نان را بر بالای آن گستراند و بر تنور بندند
رفیده
فرهنگ لغت هوشیار