جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با تفدیه

تفدیه

تفدیه
کسی را گفتن من فداء تو باد. (تاج المصادر بیهقی). کسی را گفتن که جان من فدای تو باد. (زوزنی). سر بهای تو باد بهای من، گفتن. یقال: فداه، اذا قال له ُ جعلت ُ فداک. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

تعدیه

تعدیه
گذرانیدن، پویه گشت روشی است در دستور زبان پارسی که کنش شدنی را به کنش کردنی دگر کنند برای نمونه از خوردن خوراندن و از سوختن سوزاندن و ازخوابیدن خواباندن گذرانیدن گذرا کردن، متعدی ساختن فعلی را
فرهنگ لغت هوشیار