جدول جو
جدول جو

معنی رفیده

رفیده((رَ دَ یا دِ))
بالش کوچکی که خمیر نان را بر بالای آن گسترانند و بر تنور بندند
تصویری از رفیده
تصویر رفیده
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با رفیده

رفیده

رفیده
بالش کوچکی که خمیر نان را بر بالای آن گستراند و بر تنور بندند
رفیده
فرهنگ لغت هوشیار

رفیده

رفیده
بالشتکی که خمیر نان را روی آن پهن و نازک می کنند و به تنور می زنند، بالشتک
فرهنگ فارسی عمید

رفیده

رفیده
قبیله ای است و قیل لهم الرفیدات. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

رفیده

رفیده
لته و کهنه ای چند که مثال گرد بالشی بر هم دوزند و خمیر نان را روی آن گسترانیده بر تنور بندند. (ناظم الاطباء) (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا). ناوند.نابند. (یادداشت مؤلف). رُفَیدَه (در قاین خراسان) بالش کوچکی که خمیرنان را بر بالای آن گسترانند و برتنور بندند. (از لغت محلی شوشتر نسخۀ خطی کتاب خانه مؤلف). لته ای چند باشد که مانند گرد بالشت بدوزندنان را بر زیر آن گسترده به تنور بندند و آن را کابک و کابوک نیز گویند. (فرهنگ جهانگیری) :
تنورحسد می کند گرم حاسد
سر و پای گم کرده همچون رفیده.
نزاری قهستانی (از جهانگیری).
، رفاده. رجوع به رفاده شود، پارچه ای که بر رگ فصدکننده بندند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا