جدول جو
جدول جو

معنی تحمق - جستجوی لغت در جدول جو

تحمق
خود را به حماقت زدن، خود را کودن وانمود ساختن
تصویری از تحمق
تصویر تحمق
فرهنگ فارسی عمید
تحمق
خود را کودن وانمود ساختن
تصویری از تحمق
تصویر تحمق
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تحلق
تصویر تحلق
حلقه حلقه نشستن گروهی از مردم، پره بستن، هاله بستن گرد ماه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تعمق
تصویر تعمق
دوراندیشی کردن، غور کردن
در امری دقت و باریک بینی کردن، مراقبت از امور جزئی، کنجکاوی، هوشیاری،
باریک بینی، موشکافی، خرده بینی، خرده کاری، خرده شناسی، خرده گیری، خرده دانی، نازک بینی، نازک اندیشی، نکته سنجی، نکته دانی، ژرف یابی، ژرف بینی، ژرف نگری، غوررسی، مداقّه، تدقیق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تحمل
تصویر تحمل
بردباری کردن، بردباری داشتن، طاقت آوردن، شکیبایی، بردباری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تحمیق
تصویر تحمیق
احمق شمردن، نسبت حماقت به کسی دادن، کسی را احمق خواندن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تحقق
تصویر تحقق
حقیقت پیدا کردن، به حقیقت پیوستن، راست و درست شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تحامق
تصویر تحامق
خود را به حماقت زدن، خود را کودن وانمود ساختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تحذق
تصویر تحذق
حاذق شدن، خود را حاذق وانمود کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تحمد
تصویر تحمد
منت برنهادن، منت نهادن بر وی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمحق
تصویر تمحق
پاک و محو شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشمق
تصویر تشمق
رشک خوردن رشک بردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحلق
تصویر تحلق
حلقه حلقه نشستن گروهی از مردم
فرهنگ لغت هوشیار
ژرفایش، دور رفتن فرو رفتن ژرف اندیشیدن غور کردن، ژرف اندیشی، جمع تعمقات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحمس
تصویر تحمس
سخت دینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحمم
تصویر تحمم
در گرمابه شدن گرمابگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحمیق
تصویر تحمیق
احمق خواندن، بکسی نسبت حماقت دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحقق
تصویر تحقق
حقیقت پیدا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحامق
تصویر تحامق
خود را به حماقت زدن
فرهنگ لغت هوشیار
زیرک نمایی استاد نمایی خود را حاذق و زیرک وا نمودن بدون آنکه باشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحرق
تصویر تحرق
سوخته شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احمق
تصویر احمق
نادان، بی عقل، نابخرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحمل
تصویر تحمل
کوچ کردن، از منزل برداشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحلق
تصویر تحلق
((تَ حَ لُّ))
حلقه حلقه نشستن مردم، گرد درگرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تحامق
تصویر تحامق
((تَ مُ))
خود را به نادانی زدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تحذق
تصویر تحذق
((تَ حَ ذُّ))
خود را حاذق و زیرک وانمودن بدون آنکه باشند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تحرق
تصویر تحرق
((تَ حَ رُّ))
سوخته شدن، سوختن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تحقق
تصویر تحقق
((تَ حَ قُّ))
درست شدن، حقیقت پیدا کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تمحق
تصویر تمحق
((تَ مَ حُّ))
نابود شدن، سوختن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تحمل
تصویر تحمل
((تَ حَ مُّ))
برتافتن، تاب داشتن، شکیب داشتن، توانایی، طاقت، شکیبایی، قبول رنج
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تحمیق
تصویر تحمیق
((تَ))
نسبت حماقت به کسی دادن، احمق شمردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از احمق
تصویر احمق
((اَ مَ))
نادان، بی خرد، بی هوش، نادان تر، سفیه تر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تعمق
تصویر تعمق
ژرف نگری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از احمق
تصویر احمق
نادان، کودن، بیخرد، ساده مرد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تحمل
تصویر تحمل
بردباری، تاب
فرهنگ واژه فارسی سره