معنی تحمل
تحمل
بردباری کردن، بردباری داشتن، طاقت آوردن، شکیبایی، بردباری
تصویر تحمل
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با تحمل
تحمل
تحمل
بردباری، تاب
فرهنگ واژه فارسی سره
تحمل
تحمل
کوچ کردن، از منزل برداشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تحمل
تحمل
برتافتن، تاب داشتن، شکیب داشتن، توانایی، طاقت، شکیبایی، قبول رنج
فرهنگ فارسی معین
تحمل
تحمل
Tolerance
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تحمل
تحمل
терпение
دیکشنری فارسی به روسی
تحمل
تحمل
Toleranz
دیکشنری فارسی به آلمانی
تحمل
تحمل
терпіння
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تحمل
تحمل
tolerancja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تحمل
تحمل
忍耐
دیکشنری فارسی به چینی