- امهاء
- آب دادن تیغ، گرم کردن اسپ، به آب رسیدن، تیز کردن
معنی امهاء - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ابرگشادگی باز شدن ابر
رنگ گرفتن غوره خرما، نازکردن
ساختن پیشدالان ساختن در گاهی، ساختن گنجینه
رنجورشدن، کارآمدان، هنروران
کارکشتگی استوار کاری
ستم کردن زن نازا گرفتن
به گونه رمن کار آمدان هنروران رنجور شدن، رنجورکردن
باز داشتن، دست برداشتن، افکندن، سرود شنیدن، مشغول کردن، غافل شدن از کاری
زدودن، ستردن، پاک کردن، زدایش، محو کردن، ناپدید کردن، از میان بردن چیزی
زشتگرایی، برخورداری، بی نیازی
زمان دادن، فرصت دادن
کابین کردن، مهر زن را دادن
جمع مهد، زمین هموار زمین های بلند
کلانسالی، شیر بسیار نوشیدن
مادران
جمع نهی، تالاب ها آبگیرها استخرها پیام رسانی، آگاهاندن، پیشنهاد کردن آگاه کردن اطلاع دادن خبر دادن، رسانیدن پیغام
جامه دری
ام ها، مادرها، جمع واژۀ ام
امهات اربعه (سفلی): کنایه از چهار عنصر (آب، باد، خاک و آتش)
امهات علوی: کنایه از علوم، عقول، نفوس و ارواح
امهات اربعه (سفلی): کنایه از چهار عنصر (آب، باد، خاک و آتش)
امهات علوی: کنایه از علوم، عقول، نفوس و ارواح
مهلت دادن، زمان دادن، فرصت دادن، سستی و کاهلی
کابین کردن، به زنی دادن دختر یا زنی در برابر مهر
زمین بی نشانه
جمع معی، روده ها
جمع امه، کنیزکان جمع امه. کنیزان کنیزکان پرستاران