معنی افتالنده - جستجوی لغت در جدول جو
افتالنده
افشاننده، پراکنده کننده
افشاننده، پراکنده کننده
تصویر افتالنده
فرهنگ فارسی عمید
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر افتالیده
افتالیده
پراکنده، ریخته، پاشیده
پراکنده، ریخته، پاشیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویر فتالنده
فتالنده
افشاننده، پراکنده کننده
افشاننده، پراکنده کننده
فرهنگ فارسی عمید
فتالنده
کننده بر کننده، ریزنده افشاننده، درنده شکافنده، جدا کننده، پریشان کننده
کننده بر کننده، ریزنده افشاننده، درنده شکافنده، جدا کننده، پریشان کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر فتالنده
فتالنده
((فَ یا فِ لَ دِ یا دَ))
پریشان کننده، از هم پاشنده، شکافنده
پریشان کننده، از هم پاشنده، شکافنده
فرهنگ فارسی معین
تصویر افزاینده
افزاینده
صعودی
صعودی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر اشتابنده
اشتابنده
شتابنده، شتاب کننده
شتابنده، شتاب کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر افتالیدن
افتالیدن
دریدن
دریدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر افشاننده
افشاننده
اسم افشاندن افشانیدن، آنکه بیفشاندپراکنده کننده پاشنده
اسم افشاندن افشانیدن، آنکه بیفشاندپراکنده کننده پاشنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر افساینده
افساینده
رام کننده، افسونگر جادوگر
رام کننده، افسونگر جادوگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر افژولنده
افژولنده
بر انگیزاننده، پریشان کننده
بر انگیزاننده، پریشان کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر افزاینده
افزاینده
آنچه افزایش یابد، آنچه فزونی پذیر باشد، بالنده، نامی
آنچه افزایش یابد، آنچه فزونی پذیر باشد، بالنده، نامی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر افرازنده
افرازنده
بلند کننده، بالابرنده
بلند کننده، بالابرنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویر افتالیدن
افتالیدن
اِفتالیدَن
دریدن، شکافتن، افشاندن، ریختن و پاشیدن، پراکنده ساختن، فشاندن، اوشاندن
دریدن، شکافتن، اَفشاندن، ریختن و پاشیدن، پراکنده ساختن، فَشاندن، اَوشاندن
فرهنگ فارسی عمید
تصویر افژولنده
افژولنده
برانگیزاننده، پریشان کننده
برانگیزاننده، پریشان کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویر افساینده
افساینده
((اَ یَ دِ))
رام کننده، افسونگر، جادوگر
رام کننده، افسونگر، جادوگر
فرهنگ فارسی معین
تصویر افژولنده
افژولنده
((اَ لَ دِ))
تحریک کننده، پریشان کننده
تحریک کننده، پریشان کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویر افشاننده
افشاننده
پراکنده کننده
پراکنده کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویر افساینده
افساینده
رام کننده، افسونگر
رام کننده، افسونگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویر افزاینده
افزاینده
زیاد کننده، افزون کننده، چیزی که قابلیت زیاد شدن دارد، فزاینده
زیاد کننده، افزون کننده، چیزی که قابلیت زیاد شدن دارد، فزاینده
فرهنگ فارسی عمید
تصویر افزاینده
افزاینده
Dilatant
Dilatant
دیکشنری فارسی به انگلیسی
افزاینده
اَفزایَندِه
дилатант
дилатант
دیکشنری فارسی به روسی
افزاینده
اَفزایَندِه
dehnbar
dehnbar
دیکشنری فارسی به آلمانی
افزاینده
اَفزایَندِه
дилатант
дилатант
دیکشنری فارسی به اوکراینی
افزاینده
اَفزایَندِه
dilatant
dilatant
دیکشنری فارسی به لهستانی
افزاینده
اَفزایَندِه
膨胀
膨胀
دیکشنری فارسی به چینی
افزاینده
اَفزایَندِه
dilatante
dilatante
دیکشنری فارسی به پرتغالی
افزاینده
اَفزایَندِه
dilatante
dilatante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
افزاینده
اَفزایَندِه
dilatante
dilatante
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
افزاینده
اَفزایَندِه
dilatant
dilatant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
افزاینده
اَفزایَندِه
uitzetting
uitzetting
دیکشنری فارسی به هلندی
افزاینده
اَفزایَندِه
การขยายตัว
การขยายตัว
دیکشنری فارسی به تایلندی
افزاینده
اَفزایَندِه
mengembang
mengembang
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
افزاینده
اَفزایَندِه
تفجّجٌ
تَفَجُّجٌ
دیکشنری فارسی به عربی
افزاینده
اَفزایَندِه
विस्तारक
विस्तारक
دیکشنری فارسی به هندی