جدول جو
جدول جو

معنی اضطجاع - جستجوی لغت در جدول جو

اضطجاع
بر پهلو خفتن، برشکم خفتن
تصویری از اضطجاع
تصویر اضطجاع
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اضطلاع
تصویر اضطلاع
چیرگی کاردانی نیرومندی
فرهنگ لغت هوشیار
یک شانه پوشی: پوششی که تنها یک شانه و یک بازو را می پوشاند به کول انداختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اضطلاع
تصویر اضطلاع
قوی شدن، نیرومند شدن، نیرومندی، توانا شدن بر کاری، توانایی بر کار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارتجاع
تصویر ارتجاع
بخشیدن را باز گرفتن، بازگشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصطناع
تصویر اصطناع
برگزیدن چیزی برای خود، دعوت صنعت خواستن، نیکوئی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتجاع
تصویر ارتجاع
واپسگرایی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اضطرار
تصویر اضطرار
درماندگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اضطراب
تصویر اضطراب
دلواپسی، پریشانی، آسیمه سری، سرآسیمگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اضطمام
تصویر اضطمام
فرا گرفتن فراهم آوردن فراگیری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اضطمار
تصویر اضطمار
لاغر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اضطلاح
تصویر اضطلاح
نیرومندشدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اضطرام
تصویر اضطرام
بر افروخته شدن، آتش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اضطرار
تصویر اضطرار
بیچاره وحاجتمند کردن کسی را، ناچار شدن، درماندگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اضطراب
تصویر اضطراب
بی تهبی، جنبیدن ولرزیدن، طپیدن، آشفتگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اضطبان
تصویر اضطبان
بغل کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اضطبات
تصویر اضطبات
به پنجه بر گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
بخشش خواستن، سود خواستن، آب و گیاه خواستن بطلب آب و علف و منفعت و احسان شدن، طلب عطا و بخشش طلب صله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انطیاع
تصویر انطیاع
گردن نهادگی فرمانبرداری فرمانبردار شدن فرمان بردن
فرهنگ لغت هوشیار
نگاشته شدن چاپ نگاشت نگاشته شدن نقش پذیرفتن نگار بستن، چاپ شدن بچاپ رسیدن، مهر پذیرفتن، نگار پذیری نقش پذیری، چاپ، جمع انطباعات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارتجاع
تصویر ارتجاع
بازگشتن به حال اول، برگشتن، کنایه از ضدیت و مخالفت با تجدد جامعه و تمایل به اوضاع قدیمی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انطباع
تصویر انطباع
چاپ شدن، نقش پذیرفتن، نقش شدن چیزی بر چیزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اضطرار
تصویر اضطرار
بیچاره شدن، ناچار شدن، درمانده شدن، بیچارگی، درماندگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اضطراب
تصویر اضطراب
جنبیدن، لرزیدن، تپیدن، پریشان حال شدن، آشفتگی، بی تابی، بی آرامی، یکدیگر را با چیزی زدن، به هم واکوفتن، در علم روانشناسی پریشانی ذهن بر اثر ترسی مبهم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اصطناع
تصویر اصطناع
به ساختن چیزی فرمان دادن، نیکویی کردن، پروردن و برگزیدن کسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انتجاع
تصویر انتجاع
به طلب نیکویی و احسان شدن، بخشش خواستن، در طلب آب و علف رفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اضطرام
تصویر اضطرام
افروخته شدن آتش، زبانه کشیدن آتش، اشتعال، شعله زدن، ضرام، تلهّب، توقّد، گر زدن، گر کشیدن، التهاب
فرارسیدن پیری، سفید شدن موی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارتجاع
تصویر ارتجاع
((اِ تِ))
بازگشتن، بازگشت، باز گردانیدن، نیروهای کهنه گرا و مخالف پیشرفت و تمدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اضطرام
تصویر اضطرام
((اِ ط ِ))
زبانه زدن آتش، در رسیدن پیری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اضطرار
تصویر اضطرار
((اِ طِ))
بیچاره شدن، درماندگی، بیچاره کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اضطراب
تصویر اضطراب
((اِ طِ))
پریشان حال شدن، لرزیدن، آشفتگی، بی تابی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اصطناع
تصویر اصطناع
((اِ طِ))
نیکویی کردن، پروردن، برگزیدن، مقرب ساختن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انتجاع
تصویر انتجاع
((اِ تِ))
به طلب نیکویی واحسان شدن، در طلب آب و علف رفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انطباع
تصویر انطباع
((اِ طِ))
نقش پذیرفتن، چاپ کردن، چاپ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اضطراب
تصویر اضطراب
Agitation, Anxiety, Anxiousness, Nervousness, Trepidation
دیکشنری فارسی به انگلیسی