معنی ارتجاع ارتجاع((اِ تِ)) بازگشتن، بازگشت، باز گردانیدن، نیروهای کهنه گرا و مخالف پیشرفت و تمدن تصویر ارتجاع فرهنگ فارسی معین
ارتجاع ارتجاع بازگشتن به حال اول، برگشتن، کنایه از ضدیت و مخالفت با تجدد جامعه و تمایل به اوضاع قدیمی فرهنگ فارسی عمید
ارتجاع ارتجاع اشتربفروختن و به بهای آن دیگری خریدن سود را. فروختن ناقه و ببهای آن دیگری خریدن. (منتهی الارب) ، نرم شدن، شوریده گردیدن رأی. (منتهی الارب) لغت نامه دهخدا
ارتجاع ارتجاع تحجر، کهنه گرایی، محافظه کاری، نوستیزی، واپسگراییمتضاد: تجدد، نوگرایی فرهنگ واژه مترادف متضاد
ارتجاعی ارتجاعی واپس گرا کهنه پرست منسوب به ارتجاع: حالت ارتجاعی، آنکه به بازگشت به اصول پیشین معتقداست آن که با جهش و پیشرفت مخالف باشد فکر و قانون و اصلی که در جهت حفظ وضع کهنه و پیشین و پایمال کردن نظام و اصول نو و مترقی جریان داشته باشد فرهنگ لغت هوشیار