وسیلۀ فلزی دسته داری که نجاران برای سوراخ کردن چوب و یا ایجاد شیار به کار می برند، بهرمه، پرماه، برماه، پرما، پرمه، برمه، ماهه در کشاورزی یکی از انواع پیوند که از طریق شکاف دادن تنۀ درخت انجام می شود و زمان آن از پانزدهم اسفند تا پانزدهم فروردین است
وسیلۀ فلزی دسته داری که نجاران برای سوراخ کردن چوب و یا ایجاد شیار به کار می برند، بَهرَمَه، پَرماه، بَرماه، پَرما، پَرمه، بَرمه، ماهِه در کشاورزی یکی از انواع پیوند که از طریق شکاف دادن تنۀ درخت انجام می شود و زمان آن از پانزدهم اسفند تا پانزدهم فروردین است
خوراکی آبدار که با آب، پیاز، آرد، تخم مرغ، کشک، شیرۀ انگور و مانند آن تهیه می شود، در موسیقی از الحان قدیم ایرانی، برای مثال مطربان ساعت به ساعت بر بنای زیر و بم / گاه سروستان زنند امروز و گاهی اشکنه (منوچهری - ۹۷)
خوراکی آبدار که با آب، پیاز، آرد، تخم مرغ، کشک، شیرۀ انگور و مانندِ آن تهیه می شود، در موسیقی از الحان قدیم ایرانی، برای مِثال مطربان ساعت به ساعت بر بنای زیر و بم / گاه سروستان زنند امروز و گاهی اشکنه (منوچهری - ۹۷)
دهی جزء دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان زنجان، 27000 گزی خاور زنجان و 6000 گزی شوسۀ زنجان - قزوین. سکنه 500 تن، شیعه. آب آن از چشمه. محصول آن غلات، انگور، بنشن. شغل اهالی زراعت و چوبداری. راه مالرو است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی جزء دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان زنجان، 27000 گزی خاور زنجان و 6000 گزی شوسۀ زنجان - قزوین. سکنه 500 تن، شیعه. آب آن از چشمه. محصول آن غلات، انگور، بنشن. شغل اهالی زراعت و چوبداری. راه مالرو است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
نهربزرگی است در ولایت ادرنه. این رود از دامنه های غربی سلسلۀ استرانجه که در نزدیکی سواحل بحر اسود واقع است، سرچشمه میگیرد. گاهی بسوی جنوب و گاهی بطرف شمال متمایل میشود و بسوی مغرب جاری میگردد و در اثنای جریان با آب دره های چورلی، بیاض کوی، صیجاق دره، قره آغاج متصل میشود، و در نزدیکی بابااسکی، آب یوجه دره که در طرف چپ از کوه سیاه و خیربولی جریان دارد و نیزآب گچی دره سی که در طرف راست از حدود روملی شرقی و قرق کلیسا جاری است و همچنین آب دره قله لی که از طرف راست روان است بدان ریزند و از حوالی شمالی قصبه جسر ارکنه (یا اوزون کوپری) در قرب 15 هزارگزی شمال ایپصاله به رود مریج ریخته میشود. خط آهن روملی از برابر چورلی تا نزدیکی جسر ارکنه موازی مجرای این نهر ممتد است. مجرای آن قریب 230 هزار گز و حوزۀ آن در حدود 15000 گز مربع است. قسم اعظم سنجاق قرق کلیسیا وقسمتی از سنجاقهای کوه تکفور، کلیبولی و ادرنه در محیط این حوزه واقع شده و نام باستانیش آغریانس میباشد. (قاموس الاعلام ترکی)
نهربزرگی است در ولایت ادرنه. این رود از دامنه های غربی سلسلۀ استرانجه که در نزدیکی سواحل بحر اسود واقع است، سرچشمه میگیرد. گاهی بسوی جنوب و گاهی بطرف شمال متمایل میشود و بسوی مغرب جاری میگردد و در اثنای جریان با آب دره های چورلی، بیاض کوی، صیجاق دره، قره آغاج متصل میشود، و در نزدیکی بابااسکی، آب ِ یوجه دره که در طرف چپ از کوه سیاه و خیربولی جریان دارد و نیزآب گچی دره سی که در طرف راست از حدود روملی شرقی و قرق کلیسا جاری است و همچنین آب دره قله لی که از طرف راست روان است بدان ریزند و از حوالی شمالی قصبه جسر ارکنه (یا اوزون کوپری) در قرب 15 هزارگزی شمال ایپصاله به رود مریج ریخته میشود. خط آهن روملی از برابر چورلی تا نزدیکی جسر ارکنه موازی مجرای این نهر ممتد است. مجرای آن قریب 230 هزار گز و حوزۀ آن در حدود 15000 گز مربع است. قسم اعظم سنجاق قرق کلیسیا وقسمتی از سنجاقهای کوه تکفور، کلیبولی و ادرنه در محیط این حوزه واقع شده و نام باستانیش آغریانس میباشد. (قاموس الاعلام ترکی)
چین و شکن: فتنه رخش نرگس بیمار هم اشکنۀ زلف بخروار هم. امیرخسرو (از فرهنگ نظام). چین وشکن اندام. (ناظم الاطباء) (برهان). شکن زلف و جز آن. خسرو گوید: اشکنۀ زلف بخروار هم. (رشیدی) (شعوری). چین و شکن. (انجمن آرا). چین و شکنج اندام و غیره... چین و شکنج.... (جهانگیری).
چین و شکن: فتنه رخش نرگس بیمار هم اشکنۀ زلف بخروار هم. امیرخسرو (از فرهنگ نظام). چین وشکن اندام. (ناظم الاطباء) (برهان). شکن زلف و جز آن. خسرو گوید: اشکنۀ زلف بخروار هم. (رشیدی) (شعوری). چین و شکن. (انجمن آرا). چین و شکنج اندام و غیره... چین و شکنج.... (جهانگیری).
نوایی از موسیقی: مطربان ساعت بساعت بر نوای زیر و بم گاه سروستان زنند امروز گاهی اشکنه گاه زیر قیصران و گاه تخت اردشیر گاه نوروز بزرگ و گه نوای بسکنه. منوچهری، خنداندن. (دزی ج 1 ص 87) ، و ما بسمت فی الشیی، نچشیدم آن را. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، گماریدن یعنی چنان خندیدن که دندان پیشین برهنه شود. (دهار)
نوایی از موسیقی: مطربان ساعت بساعت بر نوای زیر و بم گاه سروستان زنند امروز گاهی اشکنه گاه زیر قیصران و گاه تخت اردشیر گاه نوروز بزرگ و گه نوای بسکنه. منوچهری، خنداندن. (دزی ج 1 ص 87) ، و ما بسمت فی الشیی، نچشیدم آن را. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، گماریدن یعنی چنان خندیدن که دندان پیشین برهنه شود. (دهار)
مسکنه در فارسی مونث مسکن فرو نشاننده آرامده مسکنت در فارسی: تهیدستی بی چیزی درویشی نیازمندی فنک هم آوای زنگ مونث مسکن آرام کننده:جمع مسکنات. یا ادویه مسکنه. داروهایی که جهت تسکین دردها بکار برند
مسکنه در فارسی مونث مسکن فرو نشاننده آرامده مسکنت در فارسی: تهیدستی بی چیزی درویشی نیازمندی فنک هم آوای زنگ مونث مسکن آرام کننده:جمع مسکنات. یا ادویه مسکنه. داروهایی که جهت تسکین دردها بکار برند
دستگاهی که می توان نوشته یا تصویری را به آن داد تا در حافظه کامپیوتر قرار دهد، دستگاهی که با استفاده از آن برشی از بدن انسان به تصویر کشیده می شود، اسکن
دستگاهی که می توان نوشته یا تصویری را به آن داد تا در حافظه کامپیوتر قرار دهد، دستگاهی که با استفاده از آن برشی از بدن انسان به تصویر کشیده می شود، اسکن