جدول جو
جدول جو

معنی اشکنه

اشکنه
چین، شکن، نوایی است از موسیقی قدیم، خورشی است از روغن و سبزی و پیاز و تخم مرغ و آرد
تصویری از اشکنه
تصویر اشکنه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با اشکنه

اشکنه

اشکنه
چین شکن، نوایی است از موسیقی قدیم، خورشی است که از روغن و آب و سبزی خشک و پیاز و تخم مرغ و آرد تهیه کنند و گاه در آن اسفناج ریزند
فرهنگ لغت هوشیار

اشکنه

اشکنه
خوراکی آبدار که با آب، پیاز، آرد، تخم مرغ، کشک، شیرۀ انگور و مانندِ آن تهیه می شود، در موسیقی از الحان قدیم ایرانی، برای مِثال مطربان ساعت به ساعت بر بنای زیر و بم / گاه سروستان زنند امروز و گاهی اشکنه (منوچهری - ۹۷)
اشکنه
فرهنگ فارسی عمید

اشکنه

اشکنه
چین و شکن:
فتنه رخش نرگس بیمار هم
اشکنۀ زلف بخروار هم.
امیرخسرو (از فرهنگ نظام).
چین وشکن اندام. (ناظم الاطباء) (برهان). شکن زلف و جز آن. خسرو گوید: اشکنۀ زلف بخروار هم. (رشیدی) (شعوری). چین و شکن. (انجمن آرا). چین و شکنج اندام و غیره... چین و شکنج.... (جهانگیری).
لغت نامه دهخدا

اشکنج

اشکنج
گرفتن عضوی بسر دو ناخن چنانکه آن عضو بدرد آید نشگون وشگون
اشکنج
فرهنگ لغت هوشیار