جدول جو
جدول جو

معنی اسکله

اسکله
مکان توقف کشتی ها برای تخلیه و بارگیری، بارانداز
تصویری از اسکله
تصویر اسکله
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با اسکله

اسکله

اسکله
از ایتالیائی اسکالا، بندر. لنگرگاه. مرفاء. اسقاله. سقاله. اصقاله. (دزی ج 1 ص 23 و 663). بارانداز. رجوع به اسقاله شود
لغت نامه دهخدا

اسبله

اسبله
جزو ماهیان فلس دار حلال گوشت بحر خزر است. ماهیی است بزرگ و سر برهنه که دهانی فراخ دارد و ریشو میباشد و دو ردیف دندان در دهان دارد اسبیله اسبیلی
فرهنگ لغت هوشیار

اساله

اساله
نرمی و همواری، کشیدگی گونه روان شدن تندابه (تندابه سیل) روان شدن گدازه
فرهنگ لغت هوشیار