جدول جو
جدول جو

معنی امکنه

امکنه
مکان ها، جاها، محل ها، جایگاه ها، جمع واژۀ مکان
تصویری از امکنه
تصویر امکنه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با امکنه

امکنه

امکنه
جَمعِ واژۀ مکان. (منتهی الارب). جاها و عمارتهاو مکانها. (آنندراج). امکنه. و رجوع به مکان شود
لغت نامه دهخدا

اشکنه

اشکنه
چین شکن، نوایی است از موسیقی قدیم، خورشی است که از روغن و آب و سبزی خشک و پیاز و تخم مرغ و آرد تهیه کنند و گاه در آن اسفناج ریزند
فرهنگ لغت هوشیار

اشکنه

اشکنه
خوراکی آبدار که با آب، پیاز، آرد، تخم مرغ، کشک، شیرۀ انگور و مانندِ آن تهیه می شود، در موسیقی از الحان قدیم ایرانی، برای مِثال مطربان ساعت به ساعت بر بنای زیر و بم / گاه سروستان زنند امروز و گاهی اشکنه (منوچهری - ۹۷)
اشکنه
فرهنگ فارسی عمید

اسکنه

اسکنه
وسیلۀ فلزی دسته داری که نجاران برای سوراخ کردن چوب و یا ایجاد شیار به کار می برند، بَهرَمَه، پَرماه، بَرماه، پَرما، پَرمه، بَرمه، ماهِه
در کشاورزی یکی از انواع پیوند که از طریق شکاف دادن تنۀ درخت انجام می شود و زمان آن از پانزدهم اسفند تا پانزدهم فروردین است
اسکنه
فرهنگ فارسی عمید