- اسواط
- جمع سوط، تازیانه ها
معنی اسواط - جستجوی لغت در جدول جو
- اسواط
- سوط ها، تازیانه ها، جمع واژۀ سوط
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع سبط، پسرها
جامدانها
دارو در بینی ریختن
به خشم آوردن
جمع سقط، متاع ورختهای پست
جمع شوط، گشت ها
اندوهگین
جمع سوق، بازارها
جمع سور، باروها، باره ها
نهادن هموار ساختن رسوایی
جمع سناط و سناط، کوسگان، ریش بزیان
جمع قوط، رمه های گوسپند
جمع غائط، گودی ها
شخص بیمار
جمع وسط
هرزه، لوده، ولگرد، بی سر و پا، الدنگ
افکندن، انداختن، خطا کردن در سخن، ساقط شدن
سبط ها، فرزندزادگان، نوادگان، نوه ها، جمع واژۀ سبط
سورها، بارو های شهر، دیوارهای دور شهر، جمع واژۀ سور
سقط ها، پاره آجر ها، دشنام ها، فضیحت ها، رسوایی ها، فرومایگان، جمع واژۀ سقط
شوط ها، دوره های از اسب دوانی، بارهایی که شخص دور کعبه طواف کند، جمع واژۀ شوط
سوق ها، جاهای خرید و فروش کالاها، بازارها، جمع واژۀ سوق
وسط ها، میانه ها، چیزهایی که نه خوب باشد نه بد، جمع واژۀ وسط
کفگیر
جمع سبط، پسران پسر و پسران دختر
جمع سوق
جمع شوط، دفعه، بار
جمع لوطی، هرزه، گردنکش
بدتر بتر