جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با اشواط

اشواط

اشواط
شوط ها، دوره های از اسب دوانی، بارهایی که شخص دور کعبه طواف کند، جمعِ واژۀ شوط
اشواط
فرهنگ فارسی عمید

اشواط

اشواط
جَمعِ واژۀ شوط. (منتهی الارب). جَمعِ واژۀ شوط، بمعنی تک و گشت. و طاف بالبیت ِ سَبْعَه اشواط، یعنی طوف کرد خانه را هفت گشت. (منتهی الارب) (آنندراج). گردش کردن ها. گشتها
لغت نامه دهخدا

اشراط

اشراط
آمادن برای فروش، آمادن برای کار، شتابانیدن پیک، آسان کردن، جمع شرط، نشان ها، زبون ترین مردم جمع شرط و شرط علامتها نشانها. یا اشراط صبح. نشانهای بامداد
فرهنگ لغت هوشیار