معنی اوساط اوساط وسط ها، میانه ها، چیزهایی که نه خوب باشد نه بد، جمع واژۀ وسط تصویر اوساط فرهنگ فارسی عمید
اوساط اوساط جَمعِ واژۀ وَسَط. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). - اوساط ناس، مردمان عادی، نه بزرگ نه خرد. طبقۀ متوسط: چنانکه ملوک را از آن فواید تواند بود اوساط مردمان را هم منافع حاصل تواند شد. (کلیله و دمنه) لغت نامه دهخدا