جدول جو
جدول جو

معنی استاره - جستجوی لغت در جدول جو

استاره
ستاره، هر یک از نقطه های درخشان که شب در آسمان دیده می شود، نجم، کوکبه، نجمه، کوکب، تارا، اختر، جرم، نیّر، ستار
سه تار
تصویری از استاره
تصویر استاره
فرهنگ فارسی عمید
استاره
(اِ رَ / رِ)
ستاره. کوکب. (برهان) (مؤید الفضلاء) :
دوش من پیغام دادم سوی تو استاره را
گفتمش خدمت رسان از من تو آن مهپاره را.
مولوی.
بیمار شود عاشق امّا بنمی میرد
ماه ارچه شود لاغر استاره نخواهد شد.
مولوی.
لغت نامه دهخدا
استاره
(اِ رَ)
پوشش. پرده. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
استاره
(اِ رَ)
بلوکی است از مضافات لاهیجان گیلان. (جهانگیری) (برهان). شاید این نام مصحف آستانه باشد، چه بدین نام در لاهیجان محلّی شنیده نشده است. رجوع به آستانه شود.
لغت نامه دهخدا
استاره
چادر پشه بند پرده
تصویری از استاره
تصویر استاره
فرهنگ لغت هوشیار
استاره
((اِ رِ))
ستاره
تصویری از استاره
تصویر استاره
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از استارت
تصویر استارت
لحظۀ حرکت ورزشکاران
وسیله ای خودکار برای راه اندازی موتور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از استخاره
تصویر استخاره
تفال با قرآن، تسبیح و مانند آن برای اقدام به کاری که در آن تردید داشته باشند، برای مثال هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود / در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست (حافظ - ۱۶۲)، طلب خیر و نیکویی کردن
استخارۀ ذات الرقاع: نوعی استخاره که بر تکه ای از کاغذ، «افعل» و بر تکۀ دیگر، «لاتفعل» می نویسند و آن ها را زیر سجاده می گذارند. پس از خواندن نماز چشم ها را بر هم می گذارند و یکی از آن دو را برمی دارند و هرچه از امر یا نهی به دست آید به آن عمل می کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از استداره
تصویر استداره
به شکل دایره بودن، گرد بودن، گردی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از استجاره
تصویر استجاره
اجاره دادن مثلاً استجارۀ منزل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از استطاره
تصویر استطاره
پراکنده خواستن، گرم شدن بازار، شتابان راندن، ترسایندگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسواره
تصویر اسواره
از پارسی اسوار پیشوای پارس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استخاره
تصویر استخاره
خواستن بهترین امرین، طلب خیر کردن، نیکوئی جستن
فرهنگ لغت هوشیار
گردشدن، به گرد چیزی درآمدن، گردی گرد شدگی گرد گشتن گرد بر آمدن، بشکل دایره بودن، گردی تدویر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استجاره
تصویر استجاره
پناه بردن وبه معنی اجاره کردن (در اجاره املاک) زینهار خواستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استحاره
تصویر استحاره
پاسخ خواستن گم شدن پر شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استعاره
تصویر استعاره
چیزی را به عاریه گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
رای خواهی، سگال خواهی (سگال فکر اندیشه) بنگالش خواستن رای زدن مشورت خواستن مشورت کردن شورکردن، رایزنی صلاح پرسی، جمع استشارات
فرهنگ لغت هوشیار
روشنی خواستن، روشن گردانیدن، پیروزی یافتن روشن شدن، مدد خواستن بشعاع روشنی جستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسحاره
تصویر اسحاره
رومی از داروها تودری
فرهنگ لغت هوشیار
یونانی تازی شده سخن پریشان، انگاره افسانه، اندار: تلخ می آید تو را گفتار من خواب می آرد تو را اندار من میتخت (مقدم جستار مهر و ناهید
فرهنگ لغت هوشیار
قایم بر پای مانده، ساکن بی حرکت راکد، خادم خدمتکار پرستنده، کاسد و از رونق افتاده، در تداول هندیان چوبی که خیمه و مانند آنرا بر آن نصب میکنند ستون خیمه عمود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استارت
تصویر استارت
راه انداختن، شروع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استارچه
تصویر استارچه
شراره آتش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استزاره
تصویر استزاره
دیداری خواستن دیدار خواهی دیدار خواستن طلب زیادت کسی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استعاره
تصویر استعاره
((اِ تِ رِ))
به عاریت گرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استداره
تصویر استداره
((اِ تِ رِ))
گرد گشتن، گرد برآمدن، به شکل دایره بودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استزاره
تصویر استزاره
((اِ تِ رِ))
طلب زیارت کسی کردن، دیدار خواستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استشاره
تصویر استشاره
((اِ تِ رِ))
نظر دیگری را خواستن، مشورت کردن، رایزنی، مشورت، مفرد استشارات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استناره
تصویر استناره
((اِ تِ رِ))
روشن شدن، مدد خواستن به شعاع، روشنی جستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استارت
تصویر استارت
((اِ))
حرکت کردن و به حرکت درآوردن، لحظه حرکت ورزشکاران در ورزش های دو و میدانی، دوچرخه سواری، شنا و همانند آن، شروع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استانه
تصویر استانه
((اَ نِ))
جای خواب و آرام، آرامگاه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استجاره
تصویر استجاره
((اِ تِ رِ))
پناه خواستن، کرایه کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استخاره
تصویر استخاره
((اِ تِ رِ))
طلب خیر کردن، برای انجام کاری با قرآن فال گرفتن، فال نیک زدن، مفرد استخارات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استوره
تصویر استوره
اسطوره
فرهنگ واژه فارسی سره