معنی استانه - فرهنگ فارسی معین
معنی استانه
- استانه((اَ نِ))
- جای خواب و آرام، آرامگاه
تصویر استانه
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با استانه
استانه
- استانه
- ناحیه ای بخراسان و یاقوت گوید گمان برم از نواحی بلخ است. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
استانه
- استانه
- به معنی استان است که جای خواب و آرامگاه باشد. (برهان) (جهانگیری) :
گوئی از توبه بسازم خانه ای
در زمستان باشدم استانه ای.
مولوی.
لغت نامه دهخدا
استبانه
- استبانه
- پیدایی هویدایی، آشکارشدن، آشکارکردن، به جای آوردن شناختن پیداشدن آشکار گشتن هویدا شدن، پیدا کردن آشکار کردن، بجای آوردن دانستن شناختن، هویدایی ظهور
فرهنگ لغت هوشیار