معنی ازوال - جستجوی لغت در جدول جو

ازوال

لغت نامه دهخدا

ازوال

تصویری از ازوال — تصویر ازوال

فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اهوال — تصویر اهوال

هول ها، خوف ها، هراس ها، ترس ها، بیم ها، جمع واژۀ هول

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از ازواج — تصویر ازواج

زوج ها، شوهرها، قرین ها، جفت ها، جمع واژۀ زوج

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از اقوال — تصویر اقوال

قول ها، قلب سپاه در میدان جنگ ها، جمع واژۀ قول

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از اخوال — تصویر اخوال

خال ها، دایی ها، برادران مادر، جمع واژۀ خال

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از احوال — تصویر احوال

حال ها، کیفیت حال و وضع کسی یا جایی، اوضاع معیشت، کار و بار، جمع واژۀ حال
وقایع، پیشامدها
شرح حال، سرگذشت زندگی
سال ها، جمع واژۀ حول

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از اغوال — تصویر اغوال

غول ها، آغل ها، غارها، جمع واژۀ غول

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از اموال — تصویر اموال

مال ها، دارایی ها، جمع واژۀ مال

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تزوال — تصویر تزوال

شاخۀ نازک درخت، برگ گیاه، تژوال، تروال

فرهنگ فارسی عمید

(زَ)

مرکّب از: ’لا’ + ’زوال’، باقی. پاینده. دائم. ابدی

لغت نامه دهخدا

تصویری از اعوال — تصویر اعوال

بانگیدن، نازیدن نازش، بارنهادن، آزمندیدن، پر فرزندی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از اهوال — تصویر اهوال

جمع هول، ترس ها: از کارهای سهمگین جمع هول ترسها بیمها

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از اموال — تصویر اموال

جمع مال

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از اغوال — تصویر اغوال

جمع غول، دیوان بیابانی جمع غول

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از اقوال — تصویر اقوال

جمع قول، سخنها، گفتارها

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از اطوال — تصویر اطوال

دراز کردن چیزی را

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ازواد — تصویر ازواد

جمع زاد، توشه ها

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از لازوال — تصویر لازوال

باقی دایم ابدی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از احوال — تصویر احوال

جمع حول، حال، حویل

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ازوار — تصویر ازوار

رویگردانی، کر شدن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از اخوال — تصویر اخوال

جمع خال، دایی ها کاکویگان جمع خال دائیان دائیها برادران مادر

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ازواج — تصویر ازواج

جمع زوج، جفتها، زنان، شوهران

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ازلال — تصویر ازلال

لغزانیدن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ازغال — تصویر ازغال

آب ریختن آبگونه ریختن، دانه رسانیدن، خون جهیدن، شیردادن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ازعال — تصویر ازعال

شاد گرداندن شاداندن بر کندن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از احوال — تصویر احوال

جمع حال، حال ها، وضع ها، چگونگی مزاج، کار و بار، سرگذشت

فرهنگ فارسی معین

تصویری از ازواد — تصویر ازواد

جمع زاد، توشه ها

فرهنگ فارسی معین

تصویری از ازواج — تصویر ازواج

جمع زوج، زوج ها، جفت ها

فرهنگ فارسی معین

تصویری از ازلال — تصویر ازلال

((اِ))

لغزاندن، لرزاندن

فرهنگ فارسی معین

تصویری از اخوال — تصویر اخوال

جمع خال، داییان، دایی ها، برادران مادر

فرهنگ فارسی معین

تصویری از اقوال — تصویر اقوال

جمع قول، گفتارها

فرهنگ فارسی معین

تصویری از اموال — تصویر اموال

داراک، دارایی، دارایی ها

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از احوال — تصویر احوال

سرگذشت، چگونگی

فرهنگ واژه فارسی سره

بی سن، ابدی

دیکشنری اردو به فارسی