جدول جو
جدول جو

معنی اهوال

اهوال
هول ها، خوف ها، هراس ها، ترس ها، بیم ها، جمع واژۀ هول
تصویری از اهوال
تصویر اهوال
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با اهوال

اهوال

اهوال
جمع هول، ترس ها: از کارهای سهمگین جمع هول ترسها بیمها
اهوال
فرهنگ لغت هوشیار

اهوال

اهوال
جَمعِ واژۀ هَول، به معنی ترس وکار بیمناک که راه آن دریافته نشود. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). جَمعِ واژۀ هول که بمعنی دهشت و ترس است. (از کنز و منتخب از غیاث اللغات) :
من لم یرکب الاهوال لم ینل الرغائب.
ابن المقفع (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
مرد گفتا که باز گویم حال
کز چه افتاد بر من این اهوال.
سنائی.
جماعت خصوم از اقدام اعلام و اقبال رایات او اهوال قیامت بمعاینه بدیدند. (ترجمه تاریخ یمینی ص 171)
لغت نامه دهخدا

اخوال

اخوال
جمع خال، دایی ها کاکویگان جمع خال دائیان دائیها برادران مادر
اخوال
فرهنگ لغت هوشیار

اعوال

اعوال
بانگیدن، نازیدن نازش، بارنهادن، آزمندیدن، پر فرزندی
اعوال
فرهنگ لغت هوشیار