جدول جو
جدول جو

معنی اثویاء - جستجوی لغت در جدول جو

اثویاء(اَثْ)
جمع واژۀ ثوی ّ، آسمان:
مسکن ما را که شد رشک اثیر
تو خرابه دانی و خوانی حقیر.
مولوی.
، بعقیدۀ برخی از فلاسفۀ قدیم، روح عالم، (اصطلاح کیمیا) سایلی بی وزن، قابل قبض و بسط، که فضا راپر کرده و در همه اجسام نافذ است. اتر، مؤید بنقل از فخر کمانگر و فرهنگ علی بیگی و دستور و شعوری بنقل از محمودی، اثیر را بمعنی آفتاب وسرشک چشم هم گفته اند و برخی لغت نامه ها معنی زلف نیزبدان داده اند!
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ / اُ مَ ویا)
بنی امیه. سلسله ای است از نسل امیه بن عبد شمس قرشی که پس از خلفای راشدین در سال 40 ه. ق. 660/ میلادی نخستین خلیفۀ آنان معاویه بن ابی سفیان زمام حکومت کشورهای اسلامی را در دست گرفت. با رسیدن خلافت به معاویه دورۀ جدیدی در حکومت اسلامی آغاز شد و این دوره تا سال 132ه. ق. 750/ میلادی که حکومت امویان بدست ابومسلم خراسانی منقرض گردید ادامه داشت. معاویه دمشق را مرکز خلافت خود و پایتخت قرار داد و پیش از مرگ، پسرش یزید را بعنوان وارث و جانشین خود معرفی کرد و بدین ترتیب اصل وراثت را در خلافت استوار کرد و سنت خلافت راشدین را ترک گفت و در دمشق دستگاه اداری محکمی پدید آورد و دستگاه پرتجمل و باشکوهی مانند دستگاههای پادشاهان ایران و امپراطوران روم ترتیب داد و زندگی شهرنشینی را که پیش از او کمتر بدان توجه شده بود توسعه داد، و معماری اسلامی از همین دوره آغاز گردید و مساجد تاریخی دمشق و مدینه و بیت المقدس ساخته شد. زبان عربی در زمان امویان رواج گرفت و مردم ممالک اسلامی بخصوص مردم شام زبان عربی را فراگرفتند. نخستین سکۀ اسلامی نیز در این دوره (در زمان خلافت عبدالملک) زده شد.
توجه مسلمانان در دورۀ امویان بفلسفه و بخصوص فلسفۀ یونان جلب گردید وهم در این دوره بود که بحثهای علوم شرعی و الهیات بمیان آمد و ادب عربی رواج گرفت و قواعد صرف و نحو تدوین گردید و خلاصه آنکه تمدن اسلامی که در دورۀ عباسیان به اوج ترقی خود رسید پایه گذاری گردید. امپراتوری اسلام در زمان امویان بمنتهای عظمت و وسعت خود رسید: زیاد بن ابیه که در زمان علی (ع) حکومت فارس را داشت در دورۀ معاویه حکومت بصره و کوفه را نیز بدست آورد و حیطۀ اقتدار او تا اقصی نقاط شرقی حکومت اسلامی کشیده شد. مسلمانان در همین سالها از طرفی به سند رسیدند و از طرفی از جیحون عبور کردند و برخی از بلاد آنسوی جیحون را گشودند. در زمان ولید بن عبدالملک (86-96 ه. ق.) قتیبه بن مسلم باهلی از سرداران معروف عرب در ولایات شرقی ایران دست بمحاربات بزرگی زد و بلخ و طخارستان و فرغانه و بخارا و بیکند و خیوه و سمرقند و بعضی از نواحی دیگر را گشود و تا کاشغر پیش رفت. این سردار پس از فوت ولید و جانشینی سلیمان سر بطغیان برداشت ولی کشته شد. در مغرب نیز افریقای شمالی و اندلس بدست حکومت اسلامی افتاد و مسلمانان با سرداری طارق بن زیاد از تنگه ای که میان آفریقا و اروپاست گذشتند و بتدریج تمام شبه جزیره اسپانیا را بتصرف درآوردند. در زمان هشام بن عبدالملک قسمتی از جنوب فرانسه را نیز تسخیر کردند ولی در محل پواتیه از شارل مارتل پادشاه فرانسه شکست خوردند. بدین ترتیب در زمان امویان حکومت اسلامی از مرزهای چین تا اقیانوس اطلس گسترده شد. امویان از همان آغاز کار با مخالفت شدید شیعیان و مردم مدینه روبرو شدند. خلفای اموی به سنت پیغمبر و خلفای راشدین پشت پا زده بودند و توجه به مسائل مادی و آماده ساختن وسایل شکوه و تجمل و گردآوری مال و منال دنیا را جانشین اندیشۀ دین و توجه به مبانی عالی اخلاقی کرده بودند. امویان از آل علی بیمناک بودند و از هر نوع اعمال زور و سخت گیری درباره این خاندان خودداری نمیکردند. حسین بن علی (ع) سومین امام شیعیان بفرمان یزید در دهم محرم سال 61 ه. ق. / 16اکتبر 680 میلادی با یارانش کشته شد. این واقعه در برانگیختن نفرت عمومی شیعیان و مخالفان امویان به مخالفت با دستگاه خلافت تأثیر عظیمی بخشید. امویان نسبت به ملل غیرعرب و بخصوص ایرانیان با نظر خوبی نمی نگریستند و بخصوص عمال آنان در ایران بسیار بدرفتاری میکردند. یزید بن مهلب که پس از قتیبه بن مسلم باهلی حکومت خراسان را یافته بود بعد از فراغت از امور آن دیار بگرگان که تا آن هنگام مستقل مانده بود تاخت و گرگان را فتح کرد و به مازندران حمله برد و پس از فتح ساری هنگام تعاقب دشمن در دره ای محصور شد و دستۀ بزرگی از سپاهیان او از میان رفتند و او سرانجام با سیصدهزار دینار جان خود را خرید و در بازگشت به گرگان دچارطغیان مرزبان آنجا گردید و پس از هفت ماه پیروز گشت و بسیاری از مردم گرگان را از دم شمشیر درگذرانید. این عمل و نظایر آن باعث شد که روزبروز بر ناخشنودی ایرانیان از امویان افزوده شود، تمایل ایرانیان به آل علی و تبلیغ اینان بضدیت با امویان بیشتر ایرانیان را بستیزه جویی با دستگاه خلافت اموی برمی انگیخت تا اینکه ابومسلم سردار رشید ایرانی برای ریشه کن ساختن دستگاه امویان با عبدالله سفاح از اولاد عباس بن عبدالمطلب برای خلافت اسلامی بیعت کرد و در زاب (مغرب ایران) سپاه مروان دوم اموی را در هم شکست و عبدالله سفاح بدستیاری وی بخلافت رسید و مروان منهزم و مقتول گردید (132ه. ق.). خلفای اموی بترتیب با تاریخ جلوس عبارتنداز:
معاویۀ اول 41 ه. ق. (661 میلادی)
یزید اول 60 (680)
معاویۀ دوم 64 (683)
مروان اول 64 (683)
عبدالملک 65 (685)
ولید اول 86 (705)
سلیمان بن عبدالملک 96 715)
عمر بن عبدالعزیز 99 717)
یزید دوم 101 720)
هشام بن عبدالملک 105 724)
ولید دوم 125 744)
یزید سوم 126 744)
ابراهیم بن ولید 126 744)
مروان دوم 127-132 745-750).
رجوع به تاریخ الامم و الملوک محمد بن جریر طبری جزء 7 و 8 و 9 و الکامل ابن اثیر جزء 3 و 4 و 5 و تاریخ الخلفاء سیوطی ص 348 و مجمل التواریخ و القصص ص 295 و روضهالصفا چ خیام ج 3 ص 62 و حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 114 و معجم الانساب زامباورجزء 1 ص 1 و تاریخ ایران تألیف سر پرسی سایکس ترجمه فخر داعی گیلانی ج 1 ص 759 و ریحانه الادب ج 6 ص 275 واسلام (از مجموعۀ چه میدانم ؟) تألیف دومینینگ سوردل ترجمه حسینی نژاد ص 21 و طبقات سلاطین اسلام و تاریخ ادبیات صفا ج 1 ص 11 و سایر کتابهای تاریخ عمومی شود
لغت نامه دهخدا
بیونانی عنقود است. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به ارطیس-ا ش-ود، ارعام شاه، سخت لاغر شدن و سپس روان شدن آب بینی گوسفند. آب از بینی گوسفند رفتن از سخت لاغر شدن او یا غیر آن. (منتهی الأرب)
لغت نامه دهخدا
(مِ / مَ عَقَ / قِ تَ)
اندوهگن شدن. (تاج المصادر بیهقی). اندوهگین گردیدن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(کَ تَ)
دیدن.
لغت نامه دهخدا
(اَ)
پشته ای است. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ شقی که بمعنی بدبخت است. (غیاث) (آنندراج). جمع واژۀ شقی. (دهار) (ترجمان علامۀ جرجانی ص 62). بدبختان:
تا روز اولت چه نوشته ست، بر جبین
زیرا که در ازل سعدایند و اشقیا.
سعدی.
لغت نامه دهخدا
(اَمْ)
جمع واژۀ نبی ٔ. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). جمع واژۀ نبی ّ. (منتهی الارب) (آنندراج) (ترجمان جرجانی مهذب عادل بن علی) (دهار). پادشاهان آل بویه که لقب شاهنشاه داشتند. این کلمه یعنی شاهنشاه را به کلماتی از جمله انبیاء اضافه می کردند ومی گفتند: شاهنشاه انبیاء. (از نقودالعربیه ص 135).
- خاتم الانبیاء، رجوع به همین ماده شود.
، بر سر خود رفتن ناقه و معلوم نشدن که کجا زاییده، انتج القوم، زه آوردند شتران ایشان، وقت زه رسیدن اسب و ناقه را یعنی حملش آشکار شدن. (از منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). نزدیک گشتن اسب بزادن. (مصادر زوزنی). فرارسیدن هنگام زایش چارپایان. (فرهنگ فارسی معین) ، نتیجه دادن. نتیجه بخشیدن. منتج شدن. (یادداشت مؤلف) ، نتیجه گرفتن از چیزی. (فرهنگ فارسی معین) ، (اصطلاح منطق) نتیجه گرفتن از مقدمات منطقی. (فرهنگ فارسی معین) : از قضایا اجنبی انتاج صورت نبندد پس دو حد باقی را از دو مقدمه که به معنی یکی بود و در نتیجه ساقط باشد حد اوسط خوانند... و حد اوسط علت تألیف قیاس بود و رسانندۀ دو باقی بیکدیگر که انتاج عبارت از آنست. (اساس الاقتباس ص 191)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ رضی ّ
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ غوی ّ، بمعنی گمراه. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(اَقْ)
جمع واژۀ قوی ّ. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). نیرومندان. رجوع به قوی شود
لغت نامه دهخدا
(شَ نَ/ نِ / نُ)
فرودآمدن: اثوی بالمکان.
لغت نامه دهخدا
تصویری از اشقیاء
تصویر اشقیاء
تیره بختان جمع شقی بدبختان تیره روزان تبه روزان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسخیاء
تصویر اسخیاء
جمع سخی، جوانمردان، جمع سخی بخشندگان سخاوتمندان جوانمردان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادعیاء
تصویر ادعیاء
جمع دعی، پسرخواندگان، جهمرز زادگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اذکیاء
تصویر اذکیاء
جمع ذکی، زیرکان، مردان تیز خاطر، پاکان، باهوشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ازکیاء
تصویر ازکیاء
پاکان، روشن اندیشگان جمع زکی پاکان، صاحبان ذهن صافی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انسیاء
تصویر انسیاء
رگ کردن پستان روان شدن شیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقویاء
تصویر اقویاء
جمع قوی، نیرومندان، زورمندان، توانایان، زورآوران، مقابل ضعفا
فرهنگ لغت هوشیار
جمع صفی، منتخب دوستان، گزیده، اولیا، برگزیدگان، جمع صفی، پاکیزه خویان پاکان نیکان جمع صفی پاکان گزیدگان ویژگان
فرهنگ لغت هوشیار
توانگران، مالداران، جمع غنی، توانگران جمع غنی توانگران بی نیازان مالداران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکتیاء
تصویر اکتیاء
خود ستایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انبیاء
تصویر انبیاء
جمع نبی، پیامبران، وخشوران، پیغمبران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوضیاء
تصویر اوضیاء
جمع وضیء، پاکیزه رویان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوصیاء
تصویر اوصیاء
جمع وصی، پند گران، سفارش شدگان جمع وصی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اتقیاء
تصویر اتقیاء
جمع تقی، پرهیزکاران، پارسایان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انبیاء
تصویر انبیاء
جمع نبی، پیامبران
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اذکیاء
تصویر اذکیاء
جمع ذکی، زیرکان، پاکان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اوصیاء
تصویر اوصیاء
((اَ یا اُ))
جمع وصی، وکیل ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اولیاء
تصویر اولیاء
((اَ یا اُ))
جمع ولی، بزرگان، یاران، دوستان، عارفان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اصفیاء
تصویر اصفیاء
جمع صفی، پاکان، برگزیدگان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اشقیاء
تصویر اشقیاء
جمع شقی، سیه روزان، بدبختان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اسخیاء
تصویر اسخیاء
جمع سخی، جوانمردان، سخاوتمندان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اغنیاء
تصویر اغنیاء
جمع غنی، ثروتمندان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انبیاء
تصویر انبیاء
پیغمبران، پیامبران
فرهنگ واژه فارسی سره