جمع واژۀ ثوی ّ، آسمان: مسکن ما را که شد رشک اثیر تو خرابه دانی و خوانی حقیر. مولوی. ، بعقیدۀ برخی از فلاسفۀ قدیم، روح عالم، (اصطلاح کیمیا) سایلی بی وزن، قابل قبض و بسط، که فضا راپر کرده و در همه اجسام نافذ است. اتر، مؤید بنقل از فخر کمانگر و فرهنگ علی بیگی و دستور و شعوری بنقل از محمودی، اثیر را بمعنی آفتاب وسرشک چشم هم گفته اند و برخی لغت نامه ها معنی زلف نیزبدان داده اند!