جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با اغنیاء

اغنیاء

اغنیاء
توانگران، مالداران، جمع غنی، توانگران جمع غنی توانگران بی نیازان مالداران
فرهنگ لغت هوشیار

اغنیاء

اغنیاء
جَمعِ واژۀ غَنی ّ. (ناظم الاطباء) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی)
لغت نامه دهخدا

اغویاء

اغویاء
جَمعِ واژۀ غَوی ّ، بمعنی گمراه. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا

اکنیاء

اکنیاء
جَمعِ واژۀ کنی ّ. (دهار) (یادداشت مؤلف). رجوع به کنی شود
لغت نامه دهخدا

اغنیا

اغنیا
غنی ها، توانگرها، مالدارها، بی نیازها، سرشارها، پر از عناصر مفید، جمعِ واژۀ غنی
اغنیا
فرهنگ فارسی عمید

اغنیا

اغنیا
مأخوذ از تازی. توانگران. مالداران. (ناظم الاطباء) : ملوک و اغنیا را در چشم همت او هیبت و شوکت نمانده. (گلستان).
- حکومت اغنیا، حکومت سرمایه داران
لغت نامه دهخدا

اغناء

اغناء
بی نیاز کردن. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). توانگر کردن کسی را وبی نیاز گردانیدن. توانگر گردانیدن. (المصادر زوزنی). نائب بسنده شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). کفایت کردن. (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی). نائب کافی شدن و کفایت کردن. (از اقرب الموارد). یقال: ’اغنی عنه غناء فلان، و مغناه و مغناته، اذا ناب عنه و اجزاه مجزاه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). به این معنی با ’عن’ متعدی شود.
لغت نامه دهخدا