- أَخِير
- آخرین
معنی أَخِير - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خرخره کننده، غرّش
وجدان
مشهور، معروف
شنیع، بد، شیطانی، شرور
زیرکانه، نقشه کشی
ناقص، احمقانه، وحشت انگیز، بی محتوا، خفن، مسخره، مضحک
با سخاوت، سخاوتمندانه
ارزان
خراش، سوت زدن، سرفه کردن
ارزان
فراوان، زیاد، بسیار
مسن، بزرگ، ارشد، اصلی
کوتاه قد، کوتاه، کوتاه بین
ترسناک
بی محابا، فراوان، بارور
مینی، کوچک، جزئی، ریز
بی هوشی، به مواد مخدّر
در نهایت
نگارخانه دار، آقای
گرفتار، زندانی
خرخر کردن، خرّوپف کردن
آشنا، محبّت آمیز، اهلی، اهلی بودن
بومی، اصیل، نمونه وار
دست نخورده، اوایل
مدرن، ظریف، شیک، جذّاب، تمیز و مرتّب، مد روز
دوربین، بصیرتی، عمیق، دلپذیر
تخمیر
بخیل، خسیس
غرّش، صدای بم
خطرناک
ماهر، متخصّص
دود دادن، بخور
تأخیر
گدایی، فقیر، محض، نیازمند، کم برخوردار