جدول جو
جدول جو

معنی آذرنگی - جستجوی لغت در جدول جو

آذرنگی
به رنگ آتش، سرخ رنگ، برای مثال سیه را سرخ چون کرد آذرنگی / چو بالای سیاهی نیست رنگی؟ (نظامی۱۴ - ۱۳۵)
تصویری از آذرنگی
تصویر آذرنگی
فرهنگ فارسی عمید
آذرنگی
(ذَ رَ)
منسوب به آذرنگ، آتشی. برنگ آتش:
سیه را سرخ چون کردآذرنگی
چو بالای سیاهی نیست رنگی.
نظامی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آذرنوش
تصویر آذرنوش
(پسرانه)
پاکدین، شیرین، دل انگیز، نوش آذر، آتش جاویدان، گرمای همیشگی، نام دومین آتشکده از هفت آتشکده بزرگ ایرانیان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آذرنرسی
تصویر آذرنرسی
(پسرانه)
نام پسر هرمز دوم پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از دورنگی
تصویر دورنگی
نفاق، ریا، تزویر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یکرنگی
تصویر یکرنگی
اخلاص، صداقت و دوستی بدون شائبۀ ریا و نفاق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نارنگی
تصویر نارنگی
میوه ای از نوع مرکبات، کوچک تر از نارنج، خوش طعم و شیرین که پوست آن به راحتی کنده می شود. درخت این گیاه از درخت نارنج و پرتقال کوچک تراست و تخم آن کاشته می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از افرنگی
تصویر افرنگی
فرنگی، از مردم فرنگ، اروپایی، تهیه شده یا نشئت گرفته از اروپا مثلاً نخودفرنگی، گوجه فرنگی، رایج در اروپا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اورنگی
تصویر اورنگی
از الحان سی گانۀ باربد، برای مثال چو ناقوسیّ و اورنگی زدی ساز / شدی اورنگ چون ناقوس از آواز (نظامی۱۴ - ۱۷۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آزردگی
تصویر آزردگی
رنجیدگی، دلتنگی، رنجش، زخم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آذرنگ
تصویر آذرنگ
اندوه، رنج، محنت، برای مثال ز فرزند بر جان و تنت آذرنگ / تو از مهر او روزوشب چون نهنگ (ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۱۰۳)دمار، روشن، برای مثال فروغی پدید آمد از هر دو سنگ / دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ (فردوسی - ۱/۳۰ حاشیه)آتش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بیرنگی
تصویر بیرنگی
حالت و کیفیت بیرنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آذرنگ
تصویر آذرنگ
غم صعب، محنتصعب، درد، رنج، پرتو، فروغ، سرخ رنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمرنگی
تصویر کمرنگی
حالت و کیفیت کمرنگ مقابل پر رنگی
فرهنگ لغت هوشیار
اول هر چیز را که رنگ کنند (رنگ) گویند و چون آن رنگ بجامه دیگر سرایت کند (وارنگی) نامند: (صفای صبحدم آیینه وارش شفق وار نگی گلگون غذارش) (محسن تاثیر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شترنگی
تصویر شترنگی
نان شترنگی، بوب شترنگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افرنگی
تصویر افرنگی
منسوب به افرنگ اروپایی
فرهنگ لغت هوشیار
پرنده ایست سیاه رنگ ساری سار، یکی از فروع دستگاه شور، سازیست چون کمانچه که با کمان نوازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آزردگی
تصویر آزردگی
صدمه، جراحت، خستگی
فرهنگ لغت هوشیار
آواز هفتم از الحان باربدی باربد. بعضی از فرهنگها این لحن را آواز سی ام دانسته اند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آذرنگ
تصویر آذرنگ
((ذَ رَ))
آتش رنگ، آذرگون، روشن، نورانی، آتش، آذر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آزردگی
تصویر آزردگی
((زَ یا زُ دِ))
رنجش، رنجیدگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نارنگی
تصویر نارنگی
((ر))
درخت است پایا از تیره مرکبات با میوه کروی و معطر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آذرسنگ
تصویر آذرسنگ
آمفیبول
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از یکرنگی
تصویر یکرنگی
اخلاص
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نارنگی
تصویر نارنگی
نارنجی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آزردگی
تصویر آزردگی
Vexation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از آزردگی
تصویر آزردگی
раздражение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از آزردگی
تصویر آزردگی
Ärger
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از آزردگی
تصویر آزردگی
роздратування
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از آزردگی
تصویر آزردگی
udręka
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از آزردگی
تصویر آزردگی
恼怒
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از آزردگی
تصویر آزردگی
vexação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از آزردگی
تصویر آزردگی
vessazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از آزردگی
تصویر آزردگی
vejación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی