آذرنگ آذرنگ اندوه، رنج، محنت، برای مِثال ز فرزند بر جان و تنت آذرنگ / تو از مهر او روزوشب چون نهنگ (ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۱۰۳)دمار، روشن، برای مِثال فروغی پدید آمد از هر دو سنگ / دل سنگ گشت از فروغ آذرنگ (فردوسی - ۱/۳۰ حاشیه)آتش فرهنگ فارسی عمید
آدرنگ آدرنگ آذرنگ، برای مِثال نباشد کوه را وقت درنگ تو درنگ تو/ جهان هرگز نخواهد تا تو باشی آدرنگ تو (فرخی - ۴۲۲) فرهنگ فارسی عمید
آذرنگی آذرنگی به رنگ آتش، سرخ رنگ، برای مِثال سیه را سرخ چون کرد آذرنگی / چو بالای سیاهی نیست رنگی؟ (نظامی۱۴ - ۱۳۵) فرهنگ فارسی عمید